Perdic | شخصی که نام او در فهرست کاندیدها نیست ولی به او رایمیدهند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	write-in U	شخصی که نام او در فهرست کاندیدها نیست ولی به او رایمیدهند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	write-in U	رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
	invalid U	شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
	invalids U	شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
	outside agency U	شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
	privacy U	قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
	archimedes U	کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
	vehicle summary U	فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
	blacklist U	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
	blacklisted U	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
	blacklisting U	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
	blacklists U	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
	concordance U	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
	concordances U	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
	rota U	صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
	rotas U	صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
	active list U	فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
	f.drss U	جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
	subscribers U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	subscriber U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	part list U	فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
	picking list U	فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
	waiting list U	فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
	waiting lists U	فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
	glossary U	فهرست معانی فهرست لغات
	glossaries U	فهرست معانی فهرست لغات
	All is not gold that glitters. <proverb> U	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
	winchester disk U	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
	step frame U	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
	indexed U	فهرست فهرست اعلام
	indexes U	فهرست فهرست اعلام
	index U	فهرست فهرست اعلام
	transparent U	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
	transparently U	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
	leaving files open U	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
	his parentage isunknown U	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
	it is past all hope U	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
	it is inexpedient to reply U	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
	tabled U	فهرست
	inventory U	فهرست
	tables U	فهرست
	tabling U	فهرست
	cataloging U	فهرست
	catalogue U	فهرست
	cataloged U	فهرست
	kalendar U	فهرست
	table U	فهرست
	catalog U	فهرست
	catalogued U	فهرست
	cataloguing U	فهرست
	checklist U	فهرست
	catalogues U	فهرست
	roster U	فهرست
	indexless U	بی فهرست
	catalogs U	فهرست
	list U	فهرست
	roll U	فهرست
	filed U	فهرست
	slips U	فهرست
	slipped U	فهرست
	slip U	فهرست
	index U	فهرست
	indexes U	فهرست
	concordance U	فهرست
	concordances U	فهرست
	rolls U	فهرست
	indexed U	فهرست
	rolled U	فهرست
	b.d catalogue U	فهرست بی . دی
	directories U	فهرست
	repertory U	فهرست
	rosters U	فهرست
	file U	فهرست
	directory U	فهرست
	phraseology U	فهرست
	registering U	لیست یا فهرست
	cataloguing U	فهرست کردن
	cataloguing U	کتاب فهرست
	table of replaceable partes U	فهرست قطعات
	register U	لیست یا فهرست
	volume table of constants U	فهرست راهنما
	handlist U	فهرست مختصر
	catalogues U	فهرست کردن
	registers U	لیست یا فهرست
	problem checklist U	فهرست مشکلات
	hit list U	فهرست ضربه
	elench U	ردمنطقی فهرست
	hit lists U	فهرست ضربه
	display menu U	فهرست نمایش
	file index U	فهرست پرونده
	catalogues U	کتاب فهرست
	catalogs U	فهرست کردن
	catalogs U	کتاب فهرست
	subject index U	فهرست موضوعی
	subdirectory U	فهرست فرعی
	excused list U	فهرست معاف ها
	requirements list U	فهرست نیازمندیها
	schedule U	صورت فهرست
	cataloging U	فهرست کردن
	star catalogue U	فهرست ستارگان
	scheduled U	صورت فهرست
	schedules U	صورت فهرست
	cataloged U	کتاب فهرست
	index U	فهرست راهنما
	cataloged U	فهرست کردن
	indexes U	فهرست شاخص
	handlist U	فهرست دستی
	indexes U	فهرست راهنما
	price list U	فهرست قیمت
	registries U	دفتر فهرست
	catalogued U	فهرست کردن
	catalogued U	کتاب فهرست
	indexed U	فهرست شاخص
	who's who U	فهرست رجال
	indexed U	فهرست راهنما
	catalogue U	فهرست کردن
	catalogue U	کتاب فهرست
	registry U	دفتر فهرست
	table U	در فهرست نوشتن
	cataloging U	کتاب فهرست
	directory U	فهرست راهنما
	terriers U	فهرست ما یملک
	terrier U	فهرست ما یملک
	roll U	فهرست پیچیدن
	nomenclauture U	فهرست اصطلاحات
	nomenelature U	فهرست اصطلاحات
	nominal list U	فهرست نامها
	rolled U	فهرست پیچیدن
	directories U	فهرست راهنما
	bill of goods U	فهرست تجارتی
	tabled U	در فهرست نوشتن
	tables U	در فهرست نوشتن
	tabling U	در فهرست نوشتن
	bill of quantites U	فهرست مقادیر
	bill of materials U	فهرست مواد
	bill of material U	فهرست مواد
	listings U	فهرست نویسی
	listing U	فهرست نویسی
	menus U	فهرست انتخاب
	menus U	فهرست خوراک
	timetables U	گاه فهرست
	timetabled U	گاه فهرست
	parts list U	فهرست قطعات
	glossaries U	فهرست معانی
	glossary U	فهرست معانی
	part list U	فهرست اجزاء
	indexing U	فهرست سازی
	timetable U	گاه فهرست
	tariff U	فهرست نرخها
	tabulates U	فهرست کردن
	tabulated U	فهرست کردن
	menu U	فهرست انتخاب
	rolls U	فهرست پیچیدن
	menu U	فهرست خوراک
	timetabling U	گاه فهرست
	list U	در فهرست نوشتن
	index U	فهرست شاخص
	list U	فهرست کردن
	list U	در فهرست واردکردن
	tabulate U	فهرست کردن
	tariffs U	فهرست نرخها
	gloss U	فهرست معانی
	short-lists U	فهرست کوتاه
	catalog U	به فهرست بردن
	catalog U	فهرست کردن
	mailing list U	فهرست پستی
	messir catalogue U	فهرست مسیه
	cargo manifest U	فهرست بار
	contents directory U	فهرست محتویات
	short-listed U	فهرست کوتاه
	short-list U	فهرست کوتاه
	inventory U	فهرست موجودی
	list price U	فهرست قیمتها
	data dictionary U	فهرست داده ها
	cross index U	فهرست تقابلی
	load manifest U	فهرست بار
	catalog U	کتاب فهرست
	mailing lists U	فهرست پستی
	short-listing U	فهرست کوتاه
	rigging warrant U	فهرست وسایل
	black list U	فهرست سیاه
	vocabulary U	فهرست لغات
	vocabularies U	فهرست لغات
	bill of quantities U	فهرست مقادیر
	log U	فهرست لیست پیمودن
	indexical U	مرتب بشکل فهرست
	Your name was at the bottom of the list U	اسمتان ته فهرست بود
	logs U	فهرست لیست پیمودن
	inventory U	فهرست اموال سیاهه
	bill of quantities U	فهرست کمی مواد
	binnacle list U	فهرست استراحت پزشکی
	vocabular U	مربوط به لغات یا فهرست ان
	display menu U	فهرست انتخاب نمایشی
	schedule U	فهرست راهنمای قانون
	nomenclature U	فهرست علائم واختصارات
	slates U	فهرست نامزدهای انتخاباتی
	slate U	فهرست نامزدهای انتخاباتی
	beadroll U	فهرست اسامی تسبیح
	scheduled U	فهرست راهنمای قانون
	bibliographic U	مربوط به فهرست کتب
	file directory U	فهرست یا راهنمای فایل