Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
truckmaster
U
شخصی که مامور خریدوفروش میان سرخ پوستان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apartheid
U
نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
dealing
U
خریدوفروش و معامله
rading party
U
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
f.drss
U
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
delegated
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegates
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
U
مامور فرستاده مامور کردن
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
teepee
U
چادرسرخ پوستان
pachyder mata
U
ستبر پوستان
wigwams
U
کلبه سرخ پوستان
pueblo
U
دهکده سرخ پوستان
tom tom
U
طبل سرخ پوستان
wigwam
U
کلبه سرخ پوستان
crustacean
U
رده سخت پوستان
crustaceans
U
رده سخت پوستان
melanic
U
از سیاه پوستان ملانزی
teepee
U
خیمه سرخ پوستان
crustaceous
U
رده سخت پوستان
tepees
U
خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee
U
خیمه مخروطی سرخ پوستان
calumet
U
نوعی چپق سرخ پوستان
futtock
U
میان چوب میان تیر
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
tunica
U
نام قبیلهای ازسرخ پوستان امریکا
haustellum
U
الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
white supremacy
U
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
kinnikinnick
U
برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
kinnikinic
U
برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
travois
U
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
macrurous
U
مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
voodooism
U
ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
wampum
U
صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
pale face
U
سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
wampumpeag
U
صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
zombi
U
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie
U
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies
U
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
totem pole
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
commissioner
U
مامور
appointed
U
مامور
official
U
مامور
commissionaire
U
مامور
commissionaires
U
مامور
officer
U
مامور
officers
U
مامور
ranksman
U
مامور صف
missionaries
U
مامور
missionary
U
مامور
functionaries
U
مامور
functionary
U
مامور
bedell
U
مامور
bedel
U
مامور
commissioners
U
مامور
pursuivant
U
مامور
agents
U
مامور
functionery
U
مامور
agent
U
مامور
customs officer
U
مامور گمرک
scouted
U
مامور اکتشاف
scout
U
مامور اکتشاف
secret agents
U
مامور مخفی
envoi
U
مامور نماینده
High Commissioner
U
مامور عالیرتبه
executive bailiff
U
مامور اجرا
file clerk
U
مامور بایگانی
envoy
U
مامور نماینده
appoints
U
مامور کردن
appoint
U
مامور کردن
censored
U
مامور سانسور
censoring
U
مامور سانسور
auditor
U
مامور رسیدگی
auditors
U
مامور رسیدگی
police officers
U
مامور پلیس
censors
U
مامور سانسور
secret agent
U
مامور مخفی
on sentry
U
مامور نگهبانی
scouts
U
مامور اکتشاف
customs appraisor
U
مامور گمرک
envoys
U
مامور نماینده
envoys
U
فرستاده مامور
emissaries
U
مامور مخفی
revenuer
U
مامور مالیاتی
censor
U
مامور سانسور
communicant
U
مامور ابلاغ
communicants
U
مامور ابلاغ
inquisitor
U
مامور تحقیق
investigators
U
مامور تحقیق
investigator
U
مامور تحقیق
emissary
U
مامور سری
emissaries
U
مامور سری
bailiffs
U
مامور اجرا
executor
U
مامور اجرا
inquisitors
U
مامور تحقیق
emissary
U
مامور مخفی
executors
U
مامور اجرا
bailiff
U
مامور اجرا
typographer
U
مامور چاپخانه
diplomatic agent
U
مامور سیاسی
diplomatic officer
U
مامور سیاسی
defector in place
U
مامور مخفی
hangmen
U
مامور اعدام
High Commissioners
U
مامور عالیرتبه
officer
U
مامور متصدی
mole
U
مامور مخفی
envoy
U
فرستاده مامور
executioner
U
مامور اعدام
executioners
U
مامور اعدام
consular officer
U
مامور کنسولی
pointsman
U
مامور راهنمائی
sergeant at arms
U
مامور اجرا
lictor
U
مامور اجرا
custom assersor
U
مامور گمرک
send on duty
U
مامور کردن
officers
U
مامور متصدی
hangman
U
مامور اعدام
probation officer
U
مامور نافر
probation officers
U
مامور نافر
attackman
U
مامور حمله
assignee
U
نماینده مامور
sergeant
U
مامور اجرا
sergeants
U
مامور اجرا
paymaster
U
مامور پرداخت
bureaucrat
U
مامور اداری
police officer
U
مامور پلیس
bureaucrats
U
مامور اداری
counterspy
U
مامور ضد جاسوسی
purchasing officer
U
مامور خرید
bumbailiff
U
مامور اجرا
tollman
U
مامور نواقل
policeman
U
مامور پلیس
paymasters
U
مامور پرداخت
policemen
U
مامور پلیس
he was ordered to europe
U
او مامور اروپا شد
waggoner
U
مامور واگن
officers
U
مامور کارمند اداری
publicans
U
مامور وصول مالیات
firefighter
U
مامور اتش نشانی
fireguards
U
مامور اتش نشانی
sergeant at arms
U
مامور اجرا و انتظامات
he was appointed to inspect it
U
مامور شد ان را بازرسی کند
fireman
U
مامور اتش نشانی
firemen
U
مامور اتش نشانی
scrutineer
U
مامور شمارش ارا
publican
U
مامور وصول مالیات
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
firefighters
U
مامور اتش نشانی
officer
U
مامور کارمند اداری
fireguard
U
مامور اتش نشانی
lord advocate
U
دادستان کل مامور به اسکاتلند
barrier patrol
U
گشتی مامور موانع
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
pursuivant
U
مامور ابلاغ یا اخطاریه
catchpoll
U
مامور اخذ مالیات
apparitor
U
چاووش مامور اجراء
aid man
U
مامور کمکهای اولیه
affiliation with the department of defen
U
مامور به وزارت جنگ
to send upon an e
U
مامور سفارت کردن
truck master
U
مامور یا سرپرست چندکامیون
pontoneer
U
مامور پل موقت سازی
master in lunacy
U
مامور رسیدگی به دیوانگی ها
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
commission
U
حق العمل مامور شدن
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
catchpole
U
مامور اخذ مالیات
rading party
U
قسمت مامور دستبرد
tidewaiter
U
مامور گمرک لب دریا
commissions
U
حق العمل مامور شدن
dustmen
U
مامور تنظیف خاکروبه بر
relieving officer
U
مامور اعانه فقرا
lifeguards
U
مامور نجات غریق
lifeguard
U
مامور نجات غریق
commissioning
U
حق العمل مامور شدن
fire fighter
U
مامور اتش نشانی
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
raiding party
U
قسمت مامور کمین
dustman
U
مامور تنظیف خاکروبه بر
vice squads
U
مامور کشف ودستگیری تبهکاران
process server
U
مامور ابلاغ برگهای قانونی
press-ganging
U
دسته مامور جلب مشمولین
raiding party
U
قسمت مامور دستبرد یا تاخت
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
press-gangs
U
دسته مامور جلب مشمولین
reeve
U
حاکم عرف مامور اجرا
press-ganged
U
دسته مامور جلب مشمولین
press-gang
U
دسته مامور جلب مشمولین
press gangs
U
دسته مامور جلب مشمولین
press gang
U
دسته مامور جلب مشمولین
vice squad
U
مامور کشف ودستگیری تبهکاران
hang man
U
مامور اعدام به وسیله دار
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com