English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
coordinates U دستگاه مختصات
preferred system of coordinates U دستگاه مختصات مرجع
horizon system of coordinates U دستگاه مختصات افقی
ablique coordinates U دستگاه مختصات قائم
coordinate system U دستگاه مختصات [ریاضی]
spherical coordinates U دستگاه مختصات کروی
relative coordinate system U دستگاه مختصات نسبی
polar coordinates U دستگاه مختصات قطبی
celestial equator system of coordinates U دستگاه مختصات استوای سماوی
spherical coordinate system U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
polar coordinate system U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
Cartesian coordinate system U دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
rectangular coordinates U دستگاه مختصات راست گوشه
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
under way U درحرکت
astir U درحرکت
slackest U توقف درحرکت
slack U توقف درحرکت
slacks U توقف درحرکت
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
heavy footed U اهسته وسنگین درحرکت
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
hydraulic U وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
critical mach number U عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
in an instant U دریک ان
derrick U دریک
derricks U دریک
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
on a par U دریک تراز
swinging derrick U دریک گردان
on one occasion U دریک موقع
in an instant U دریک لحظه
standing derrick U دریک ثابت
en bloc U دریک بلوک
sedentary U مقیم دریک جا
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
aline U دریک رشته قراردادن
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
partly U نسبتا دریک جزء
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
beside U دریک طرف بعلاوه
somewheres U یک جایی دریک محلی
somewhere U یک جایی دریک محلی
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
grid coordinates U مختصات
coordinates U مختصات
data U مختصات
plotting scale U خط کش مختصات
coordinate U مختصات
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
colocate U دریک مکان قرار دادن
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
coincident U واقع شونده دریک وقت
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
batch U مقدار نان دریک پخت
batches U مقدار نان دریک پخت
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
in a crack U دریک چشم بهم زدن
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
the peculiarities of mammals U مختصات پستاندارها
lagrangian coordinates U مختصات لاگرانژی
grid coordinates U مختصات شبکه
plain coordinates U مختصات مسطحه
plain coordinates U مختصات افقی
jacobian coordinates U مختصات ژاکوبی
input coordinate U مختصات اولیه
transformation of coordinates U تبدیل مختصات
northing U مختصات عرضی
target grid U مختصات هدف
image coordinates U مختصات تصویر
canonical coordinates U مختصات بندادی
grid chart U شبکه مختصات
axis U محورهای مختصات
easting U مختصات طولی
polar coordinate U مختصات قطبی
axis of coordinates U محورهای مختصات
cartesian coordinates U محور مختصات
cordinate axis U محورهای مختصات
spherical coordinates U مختصات سماوی
polar coordinates U مختصات قطبی
coordinates U مختصات نقشهای
coordinate axises U محورهای مختصات
coordinate scale U گونیای مختصات
equatorial coordinates U مختصات استوایی
spherical coordinates U مختصات کروی
eulerian coordinates U مختصات اولری
cross-references U سیستم مختصات
cartesian chart U مختصات کارتزین
cross-reference U سیستم مختصات
cross reference U سیستم مختصات
geomagnetic coordinates U مختصات ژئومگنتیکی
rectangular coordinate U مختصات متعامد
geographic coordinates U مختصات جغرافیایی
reaction coordinates U مختصات واکنش
cartesian coordinates U مختصات دکارتی
gigahertz U فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
concurrent U دریک وقت واقع شونده موافق
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
coordinate code U رمزمربوط به مختصات نقشهای
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
y axis U محور عرضی مختصات
momentum coordinates U مختصات اندازه حرکت
cartesian coordinate system U سیستم مختصات کارتزین
X coordinate U مختصات بردار افقی
military grid U شبکه مختصات نظامی
polar diagram U نمودار با مختصات قطبی
coordinate U همرتبه کردن مختصات
coordinate code U رمز مختصات نقاط
inertial coordinate system U سیستم مختصات ماندی
coordinate system of axis U سیستم محورهای مختصات
polar chart U نمودار با مختصات قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی [ریاضی]
generalized coordinates U مختصات تعمیم یافته
cylindrical coordinate U مختصات استوانه ای [ریاضی]
georef grid U مختصات جغرافیایی جهانی
spherical coordinates U مختصات کروی [ریاضی]
curvilinear coordinates U مختصات خمیده خط [ریاضی]
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
play footsie <idiom> U باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
x axis U محور افقی مختصات یا محورطولها
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
axis U برای مختصات عمودی در گراف
known datum point U نقطهای با مختصات وگرای معلوم
axis U برای مختصات افقی در گراف
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
y axis U محور عمودی روی یک صفحه مختصات
universal transverse mercator U سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
plot U بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plots U بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted U بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
ledger blade U تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com