Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
night brawler
U
شب دعوا کن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
discord
U
دعوا نزاع
jar
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
jarred
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
jars
U
دعوا و نزاع طنین انداختن
action
U
اقامهء دعوا
actions
U
اقامهء دعوا
squeal
U
دعوا نزاع
squealed
U
دعوا نزاع
squeals
U
دعوا نزاع
contest
U
رقابت دعوا
contested
U
رقابت دعوا
contesting
U
رقابت دعوا
contests
U
رقابت دعوا
quarrel
U
دعوا ستیزه
quarreled
U
دعوا ستیزه
quarreling
U
دعوا ستیزه
quarrelled
U
دعوا ستیزه
quarrelling
U
دعوا ستیزه
quarrels
U
دعوا ستیزه
disclaim
U
ترک دعوا کردن نسبت به
disclaimed
U
ترک دعوا کردن نسبت به
disclaiming
U
ترک دعوا کردن نسبت به
disclaims
U
ترک دعوا کردن نسبت به
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
strife
U
دعوا
brabble
U
مشاجره کردن دعوا
callet
U
دعوا و غوغا
champerty
U
شرکت در دعوا
debatable ground
U
زمین یامرزمورد دعوا
disclamation
U
ترک دعوا
dustup
U
دعوا
have a bone to pick
U
بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
he has nostomach for the fight
U
سر دعوا ندارد
imparlance
U
تعویق دعوا
interplead
U
پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
kick up a row
U
دعوا راه انداختن
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
oppugn
U
مبارزه کردن با دعوا کردن
quiteclaim
U
ترک دعوا
the nature of the case
U
ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
wrangler
U
دعوا کننده
dust-up
U
جنگ و دعوا
dust-ups
U
جنگ و دعوا
bust-up
U
دعوا-مشاجره
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
U
سر دعوا داشتن
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
cut both ways
<idiom>
U
به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
U
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
To settle upon a price during a dispute.
<proverb>
U
میان دعوا نرخ طى کردن .
to quarrel with somebody
<idiom>
U
با کسی دعوا کردن
to instigate an argument
U
دعوا راه انداختن
to instigate an argument
U
تحریک به دعوا کردن
to stir
[things]
up
U
دعوا راه انداختن
[اصطلاح روزمره]
cat-and-dog
<adj.>
U
پر جنگ و دعوا
to live like cat and dog
U
دائما با هم جنگ و دعوا داشتن
[زن و شوهر]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com