English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
approximation U شباهت زیاد
approximations U شباهت زیاد
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Other Matches
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
likenesses U شباهت
likeness U شباهت
resemblance U شباهت
hairiness U شباهت به مو
analogue U شباهت
analogues U شباهت
analog U شباهت
similarity U شباهت
similarities U شباهت
anomalous U بی شباهت
comparableness U شباهت
semblance U شباهت
nearness U شباهت
unlike U بی شباهت
equality U شباهت
analogy U شباهت
analogies U شباهت
nighness U شباهت
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
similitude U شباهت صورت
semblable U شباهت شبیه
atavism U شباهت به نیاکان
assonance U شباهت صدا
self identity U شباهت تام
leafiness U شباهت برگ
analogy U شباهت همانندی
analogies U شباهت همانندی
d. likeness U شباهت دور
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
verisimilitude U شباهت به واقعیت
atavistic U شباهت به نیاکان
homophyly U شباهت فامیلی
simulacrum U شباهت وهمی
mossiness U شباهت خزه
homophyly U شباهت خانوادگی
frutescence U شباهت به گلبن
resemble U شباهت داشتن
resembled U شباهت داشتن
resembles U شباهت داشتن
resembling U شباهت داشتن
d. likeness U شباهت اندک
propinquity U شباهت قرابت
assimilatory U شباهت دهنده
not nearctic U هیچ شباهت
proportions U شباهت مقدار
apparence U شباهت طبیعی
to look like U شباهت داشتن
proportion U شباهت مقدار
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
simulative U دارای شباهت فاهری
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
plethoric U زیاد
profoundly U زیاد
very U زیاد
too U زیاد
fulsome U زیاد
no end of U زیاد
populous U زیاد
mickle or muckle U زیاد
heartbreak U غم زیاد
over and above U زیاد
superabundant U زیاد
extensive U زیاد
plaguily U زیاد
intense U زیاد
numerous U زیاد
not a lettle U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
heavily U زیاد
much U زیاد
copious U زیاد
egregiously U زیاد
highly U زیاد
rife U زیاد
great U زیاد
great- U زیاد
greatest U زیاد
late U زیاد
many U زیاد
extortionary U زیاد
widest U زیاد
wider U زیاد
muckle U زیاد
mickle U زیاد
excessive U زیاد
profusely U زیاد
large adv U زیاد
in quantities U زیاد
outrageously U زیاد
in excess U زیاد
immane U زیاد
vastly U زیاد
greatly U زیاد
heart break U غم زیاد
wide U زیاد
extortionate U زیاد
high U زیاد
overly U زیاد
highest U زیاد
thickest U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
squeamishly U زیاد
swingeing U زیاد
thicker U زیاد
supererogatory U زیاد
squeamishness U زیاد
intensely U زیاد
thick U زیاد
generous U زیاد
overmuch U زیاد
to a large extent U زیاد
widely U زیاد
mortally U زیاد
highs U زیاد
hugely U زیاد
tremendously U زیاد
ranksack U زیاد
too much U زیاد
effusively U زیاد
intensively U زیاد
glaring U زیاد
immoderate U زیاد
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
amplitude U فاصلهء زیاد
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
augmenter U زیاد کننده
at a great rat U بسرعت زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
at long intervals U بفواصل زیاد
at a great penny worth U به بهای زیاد
bad nip U تای زیاد
diaphoresis U عرق زیاد
excessive eating U خوردن زیاد
excessive love U دوستی زیاد
exquisite taste U سلیقه زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
fervidity U گرمی زیاد
fervidness U گرمی زیاد
finicality U خودارایی زیاد
eclat U سروصدا زیاد
diuresis U ادرار زیاد
desudation U خوی زیاد
boisterously U باصدای زیاد
carnosity U گوشت زیاد
consumedly U بطور زیاد
d. haste U شتاب زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
desudation U عرق زیاد
alto relievo U برجستگی زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
quaffed U زیاد نوشیدن
quaffing U زیاد نوشیدن
quaffs U زیاد نوشیدن
superannuated U زیاد کهنه
manifold U بسیار زیاد
high relief U برجستگی زیاد
swarms U دسته زیاد
swarmed U دسته زیاد
torrid U زیاد گرم
oodles U خیلی زیاد
multiplied U زیاد شدن
multiplies U زیاد شدن
multiply U زیاد شدن
multiplying U زیاد شدن
lots U خیلی زیاد
swarm U دسته زیاد
terror U ترس زیاد
terrors U ترس زیاد
queasy U زیاد دقیق
booster U زیاد کننده
boosters U زیاد کننده
hell bent U زیاد خمیده
hell-bent U زیاد خمیده
far U زیاد خیلی
accretive U زیاد شونده
aggrandise U زیاد شدن
increases U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
extravagantly U با افراط زیاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com