Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
entail
U
شامل بودن فراهم کردن
entailed
U
شامل بودن فراهم کردن
entailing
U
شامل بودن فراهم کردن
entails
U
شامل بودن فراهم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contained
U
شامل بودن خودداری کردن
contain
U
شامل بودن خودداری کردن
contains
U
شامل بودن خودداری کردن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
include
U
شامل بودن متضمن بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
avaiiability
U
فراهم بودن
engird
U
شامل بودن
engirdle
U
شامل بودن
comprise
U
شامل بودن
comprised
U
شامل بودن
comprises
U
شامل بودن
embrace
U
شامل بودن
embraced
U
شامل بودن
embraces
U
شامل بودن
embracing
U
شامل بودن
encompassing
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompass
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompassed
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompasses
U
شامل بودن دربرگرفتن
subtend
U
در زیر چیزی بسط یافتن شامل بودن
desqview
U
نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
procuring
U
فراهم کردن
procures
U
فراهم کردن
work up
U
کم کم فراهم کردن
effecturate
U
فراهم کردن
to find in
U
فراهم کردن
to bring a bout
U
فراهم کردن
accrete
U
فراهم کردن
procured
U
فراهم کردن
to bring about
U
فراهم کردن
procure
U
فراهم کردن
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
provides
U
وسیله فراهم کردن
obtains
U
فراهم کردن گرفتن
raise money
U
فراهم کردن پول
obtain
U
فراهم کردن گرفتن
to obtain something
U
فراهم کردن چیزی
provide
U
وسیله فراهم کردن
to get
[hold of]
something
U
فراهم کردن چیزی
To raise money.
U
پول فراهم کردن
to bring something
U
فراهم کردن چیزی
jockey
U
با حیله فراهم کردن
jockeys
U
با حیله فراهم کردن
obtained
U
فراهم کردن گرفتن
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
gag
U
مانع فراهم کردن برای
get
U
بدست اوردن فراهم کردن
getting
U
بدست اوردن فراهم کردن
occasions
U
موجب شدن فراهم کردن
occasioning
U
موجب شدن فراهم کردن
gets
U
بدست اوردن فراهم کردن
gagging
U
مانع فراهم کردن برای
to gather together
U
جمع کردن فراهم اوردن
obstructively
U
با قصد فراهم کردن مانع
gagged
U
مانع فراهم کردن برای
occasion
U
موجب شدن فراهم کردن
occasioned
U
موجب شدن فراهم کردن
gags
U
مانع فراهم کردن برای
to mediate a result
U
وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
to raise the wind
U
پول برای مقصودی فراهم کردن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to reseat a theatre
U
صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
give (someone) a hard time
<idiom>
U
لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
eudemonism
U
اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
inducing
U
فراهم کردن تحمیل کردن
induce
U
فراهم کردن تحمیل کردن
subsume
U
شامل کردن استقراء کردن
induces
U
فراهم کردن تحمیل کردن
provision
U
شرط کردن فراهم کردن
subsumes
U
شامل کردن استقراء کردن
subsuming
U
شامل کردن استقراء کردن
to make up
U
جبران کردن فراهم کردن
subsumed
U
شامل کردن استقراء کردن
induced
U
فراهم کردن تحمیل کردن
eudaemonism
U
اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
eudaimonism
U
اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
recreates
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreate
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreating
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
extend
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
U
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
keypad
U
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
live up to
<idiom>
U
طبق خواسته کسی عمل کردن ،موافق بودن با ،سازش کردن با
paralleled
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleling
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelling
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
whorls
U
فراهم
in
U
شامل
inclusive
U
شامل
comprising
U
شامل
sweeping
U
شامل
Inc
U
شامل
containing
U
شامل
self inclusive
U
شامل
to the fore
U
فراهم
in-
U
شامل
far-reaching
U
شامل
whorl
U
فراهم
covering
U
شامل
including
U
شامل
get-togethers
U
فراهم اوردن
to come about
U
فراهم شدن
ingathering
U
فراهم اوری
trinomial
U
شامل سه نام
excluding
U
شامل نشدن
assembled
U
فراهم اوردن
bimillenary
U
شامل دوهزار
unaccommodated
U
فراهم نشده
to get together
U
فراهم اوردن
foregather
U
فراهم امدن
get-together
U
فراهم اوردن
get together
U
فراهم اوردن
cater
U
فراهم نمودن
applying
U
شامل شدن
catered
U
فراهم نمودن
accrete
U
فراهم شدن
available
U
دردسترس فراهم
assemble
U
فراهم اوردن
catering
U
فراهم نمودن
caters
U
فراهم نمودن
forgather
U
فراهم امدن
applies
U
شامل شدن
to call together
U
فراهم اوردن
apply
U
شامل شدن
ineligible
U
شامل نشدنی
to d. on
U
فراهم اوردن
butyric
U
شامل کره
retrospect
U
شامل گذشته
trooped
U
فراهم امدن
butyraceous
U
شامل کره
includible
U
شامل کردنی
procurance
U
فراهم سازی
troop
U
فراهم امدن
inclusive or
U
یای شامل
trooping
U
فراهم امدن
includable
U
شامل کردنی
exterminatory
U
فراهم کننده
collector
U
فراهم اورنده
do with
<idiom>
U
شامل شدن
assembles
U
فراهم اوردن
collectors
U
فراهم اورنده
congestion
U
فراهم امدگی
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
plenary
U
شامل تمام اعضاء
excludes
U
شامل نشدن یا جداشدن
accru
U
اجتماع فراهم شدگی
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
procurer
U
فراهم سازنده جاکش
retroact
U
شامل گذشته شدن
exclude
U
شامل نشدن یا جداشدن
exclusion
U
عمل شامل نشدن
intraspecies
U
شامل گروه بخصوصی
over all
U
شامل همه چیز
intraspecific
U
شامل گروه بخصوصی
across the board
U
شامل تمام طبقات
means are not a
U
وسایل فراهم نیست
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
ready money
U
پول فراهم شده
exhaustive
U
شامل تمام جرئیات
terraqueous
U
شامل خشکی ودریا
echaustive
U
شامل همهء جزئیات
plenaries
U
شامل تمام اعضاء
gnomic
U
شامل پند و ضرب المثل
apodeictic
U
شامل یا مستلزم بیان حقیقت
fullest
U
کامل یا شامل همه چیز
Is breakfast included?
U
آیا شامل صبحانه هم میشود؟
toffy
U
اب نبات شامل شکر زردوشیره
tenementary
U
شامل ملک استیجاری اپارتمانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com