Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maintenance float
U
شارژ انبار سیال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic allowance
U
شارژ انبار
authorized stockage list
U
صورت شارژ انبار
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
fluidal
U
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
charges
U
شارژ کردن شارژ
charge
U
شارژ کردن شارژ
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpile
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
U
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
heat
U
شارژ
fluxing agent
U
شارژ
heats
U
شارژ
charging
U
شارژ
coke per charge
U
ذغال کک شارژ
furnace charge
U
شارژ کوره
like charge
U
شارژ همنام
charge d'affaires
U
شارژ دافر
charger
U
دستگاه شارژ
chargers
U
دستگاه شارژ
melting charge
U
شارژ ذوب
load
U
شارژ کردن
loads
U
شارژ کردن
constant current charge
U
شارژ با جریان ثابت
constant voltage charge
U
شارژ با ولتاژ ثابت
liquid metal charge
U
شارژ فلز مذاب
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
turbocharger
U
موتور شارژ کننده توربین
uncharged
U
غیر مسلح شارژ نشده
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation
U
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariffs
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
transport stream
U
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
electric
U
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charges
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
fulidal
U
سیال
fluid
U
سیال
fluids
U
سیال
unthickened
U
سیال
fluid capital
U
سرمایه سیال
fluid intelligence
U
هوش سیال
mobiles
U
سیال تغییرپذیر
mobile
U
روان سیال
floating reserve
U
احتیاط سیال
fluid
U
جسم سیال
mobile
U
سیال تغییرپذیر
working fluid
U
سیال عامل
fluids
U
جسم سیال
electric fluid
U
سیال برقی
fluid resistance
U
مقاومت سیال
intransit strenth
U
پرسنل سیال
perfect fluid
U
سیال کامل
mobiles
U
روان سیال
floating
U
سیال مواج
fluid centre
U
مرکز سیال
working fluid
U
سیال متحرک
ideal fluid
U
سیال ایده ال
influent
U
سیال ورودی
superfluid
U
ابر سیال
real fluid
U
سیال واقعی
intransit stock
U
اماد سیال
effluent
U
سیال خروجی
effluents
U
سیال خروجی
brain storming
U
سیال سازی ذهن
bleeds
U
فرار کردن یک سیال
visualization
U
مرئی ساختن سیال
fluor
U
قاعدگی زنان سیال
fluid bed vulcanization
U
وولکانش در بستر سیال
fluid bed polymerization
U
بسپارش در بستر سیال
viscous stress
U
تنش برش سیال
bleed
U
فرار کردن یک سیال
working lead fluid
U
سیال متحرک یا عامل
fluidic
U
وابسته بجسم سیال
supercritical fluid chromatography
U
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
vapor lock
U
قطع کامل جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
fluidic
U
مایع مانند جسم سیال یامایع
vorticity
U
میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation
U
اضافی بودن سطح سیال اماد
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
s.f.c
U
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
underway
U
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
prill
U
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
custodial record
U
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
reynolds stress
U
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
NiCad
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
charging point
U
محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
electroluminescence
U
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
head pessure
U
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
velocity gradiant
U
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
notches
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
reynolds number
U
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
hydraulic fluid
U
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
viscosity valve
U
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
pitot tube
U
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
cross flow
U
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fluidify
U
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
sluices
U
انبار
freight house
U
انبار
sluiced
U
انبار
storeroom
U
انبار
storing
U
انبار
reservoirs
U
اب انبار
reservoirs
U
انبار
warehouses
U
انبار
store
U
انبار
storage tank
U
انبار
storage bunker
U
انبار
storehouse
U
انبار
storehouses
U
انبار
storage
U
انبار
reservedness
U
انبار
reservedness
U
اب انبار
barn
U
انبار
cellars
U
انبار
agglomeration
U
انبار
barns
U
انبار
magazines
U
انبار
seraglio
U
انبار
stock room
U
انبار
rooms
U
انبار
room
U
انبار
wastes
U
انبار
store room
U
انبار
waste
U
انبار
store-room
U
انبار
spoil pit
U
انبار
store-rooms
U
انبار
in bond
U
در انبار
magazine
U
انبار
cellar
U
انبار
depots
U
انبار
almery
U
انبار
depository
U
انبار
lodge
U
انبار
lodged
U
انبار
lodges
U
انبار
tower silo
U
انبار
stocked
U
انبار
stockrooms
U
انبار
thesaurus
U
انبار
thesauruses
U
انبار
repositories
U
انبار
repository
U
انبار
sluice
U
انبار
depot
U
انبار
stock
U
انبار
warehouse
U
انبار
cistern
U
اب انبار
entrepot
U
انبار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com