English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
salver U سینی پایه دار شیشهای
salvers U سینی پایه دار شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salvers U سینی
salver U سینی
platter U سینی
tea board U سینی
platters U سینی
paten U سینی
tray U سینی
trays U سینی
dishes U سینی خوراک
diskette tray U سینی دیسکت
race U سینی لغزنده
tea tray U سینی قهوه
dish U سینی خوراک
tea tray U سینی چای
lazy susan U سینی چرخان
race ring U سینی دوار
de aerator tray U سینی هواگیری
disk platter U گرده سینی
loading tray U سینی پر کن گلوله
races U سینی لغزنده
raced U سینی لغزنده
breechblock tray U سینی کولاس
turn table U سینی گردش درسمت
sigmoid cartilage U غضروف سینی یا ملتوی
platters U صفحه فلزی پهن سینی
platter U صفحه فلزی پهن سینی
tea cloth U پارچه روی سینی یا میز چای
spanning tray U سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
base width U عرض پایه پهنای پایه
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
amorphous U شیشهای
vitric U شیشهای
glass rule U خط کش شیشهای
glassy U شیشهای
vitreous U شیشهای
glazing U شیشهای
galssy U شیشهای
vitriform U شیشهای
hyaloid U شیشهای
semivitrified U نیم شیشهای
glass eye U چشم شیشهای
slow worm U مار شیشهای
marbles U گلوله شیشهای
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
glazing coat U روکش شیشهای
marble U گلوله شیشهای
glass electrode U الکترود شیشهای
glass bulb U حباب شیشهای
glassy transition U تبدیل شیشهای
the vitreoud humour U ابگونه شیشهای
hyaloid membrane U شامهء شیشهای
glassiness U خاصیت شیشهای
solar house U گلخانه شیشهای
gamma transition U تبدیل شیشهای
shellac U لاک شیشهای
galss transition U تبدیل شیشهای
semivitrified U نیمه شیشهای
glass tube U لوله شیشهای
louvred U دریاپنجرهچوبی-شیشهای
glass rod U میله شیشهای
glass jaw U ارواره شیشهای
glass U الت شیشهای
glass vessels U فروف شیشهای
vitreosity U خاصیت شیشهای
blindworm U مار شیشهای
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
t.g U دمای تبدیل شیشهای
vitreous enamel coating U روکش لعاب شیشهای
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glass type tube U لامپ الکترونی شیشهای
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
vitrify U شیشهای کردن یا شدن زینترن
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
intravitreous U واقع در درون رطوبت شیشهای
pseudoscope U شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
belljar U نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
decimal U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
meniscus U شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
offertory U سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
base piece U پایه پایه استقرار
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
fibres U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fiber U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
glass U عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanner U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
equals U هم پایه
groundsel U پایه
equalling U هم پایه
equalled U هم پایه
equaling U هم پایه
equaled U هم پایه
compeer U هم پایه
cantilever bridge U پایه پل
fundament U پایه
cantilever U پایه
grade U پایه
grades U پایه
equal U هم پایه
roots U پایه
root U پایه
bridge pier U پایه پل
bipod U دو پایه
headstock U پایه
platforms U پایه
platform U پایه
abutment U پایه
erections U پایه
andiron U سه پایه
erection U پایه
probe U پایه
basal age U سن پایه
base 0 U پایه 01
bottoms U پایه
isomer U هم پایه
head stock U پایه
bottom U پایه
seat U پایه
seated U پایه
seats U پایه
sill U پایه
poles U پایه
pole U پایه
marks U پایه
sills U پایه
mark U پایه
base line U خط پایه
feet U پایه
tripods U سه پایه
levels U پایه
levels U هم پایه
levelled U پایه
levelled U هم پایه
leveled U پایه
datum line U خط پایه
leveled U هم پایه
level U پایه
level U هم پایه
tripod U سه پایه
groundwork U پایه
strut U پایه
struts U پایه
foot rest U پایه
strutted U پایه
degrees U پایه
degree U پایه
footpath U پایه
footpaths U پایه
propping U پایه
jacks U پایه
jack U پایه
pillars U پایه
cutwater U پایه پل
pillar U پایه
corner stone U پایه
coordinate U هم پایه
probes U پایه
probed U پایه
dead load U پایه پل
propped U پایه
prop U پایه
datum U پایه
legs U پایه
leg U پایه
fundamental U پایه
sited U پایه
piers U پایه
tripos U سه پایه
tristylous U سه پایه
piers U پایه پل
pier U پایه
pier U پایه پل
loose U بی پایه
two legged U دو پایه
fulcrum U پایه
spuds U پایه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com