Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
font da/mover
U
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
airproof
U
هوابند
airlocks
U
هوابند
air tight
U
هوابند
seal
U
هوابند ابی
seals
U
هوابند ابی
air lock
U
دریچه هوابند
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
mercury seal stirrer
U
همزن با هوابند جیوهای
sealing basin
U
حوضچه ایجاد هوابند ابی
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
trap
U
سیفون
siphons
U
سیفون
siphoned
U
سیفون
siphon
U
سیفون
culvert syphon
U
سیفون
syphons
U
سیفون
inverted siphon
U
سیفون
syphon
U
سیفون
syphoned
U
سیفون
hood
U
سرپوش سیفون
hoods
U
سرپوش سیفون
syphoning
U
استفاده از سیفون
syphon trough
U
ابشخور سیفون
syphon hump
U
کوهان سیفون
siphoning
U
سیفون کردن
ballcock
U
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks
U
سیفون و ابزار متصل به آن
outlet leg
U
لبه عقب سیفون
flushing
U
سیفون توالت ابریزمستراح را باز کردن
flushes
U
سیفون توالت ابریزمستراح را باز کردن
flush
U
سیفون توالت ابریزمستراح را باز کردن
subsidiaries
U
کمکی
subsidiary
U
کمکی
i had no idea he was going
U
که او میرود
he is going
U
میرود
the train runs without a stop
U
میرود
ancillary
U
کمکی
supplementary
U
کمکی
auxiliaries
U
کمکی
auxiliary
U
کمکی
secondary
U
کمکی
if he goes
U
اگر او میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
utilitu program
U
برنامه کمکی
user interface
U
میانجی کمکی
coprocessor
U
پردازنده کمکی
commutating pole
U
قطب کمکی
communicating pole
U
قطب کمکی
intermediate grid
U
شبکه کمکی
relieving arch
U
طاق کمکی
prony motor
U
موتور کمکی
relieving tackle
U
تاکل کمکی
presumedly
U
احتمال میرود
remedial measure
U
اندازه کمکی
reserve accumulator
U
انباره کمکی
sabot
U
خرج کمکی
operating supplies
U
مواد کمکی
slack variable
U
متغیر کمکی
the probability is
U
احتمال میرود
split pole motor
U
موتور کمکی
it wont wash
U
اگرانرابشویندرنگش میرود
interpoles
U
قطبهای کمکی
interpole
U
قطب کمکی
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
booster pump
U
پمپ کمکی
accommodator
U
کارگر کمکی
auxiliary storage
U
انباره کمکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary forces
U
قوای کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
auxiliary storage
U
انبار کمکی
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
auxiliary rotor
U
رتور کمکی
auxiliary operation
U
عمل کمکی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
auxiliary target
U
هدف کمکی
auxiliary ego
U
خود کمکی
by pass valve
U
شیر کمکی
boostes transformer
U
ترانسفورماتور کمکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
artificial antenna
U
انتن کمکی
dummy antenna
U
انتن کمکی
auxiliary base line
U
باز کمکی
boostes pump
U
پمپ کمکی
booster magneto
U
دینام کمکی
back up frequency
U
فرکانس کمکی
auxiliary view
U
نمای کمکی
auxiliary target
U
نقطه کمکی
auxiliary charger
U
شارژکننده کمکی
auxiliary operatich
U
عمل کمکی
accessory
U
لوازم کمکی
auxiliaries
U
امدادی کمکی
auxiliary
U
امدادی کمکی
back end processor
U
پردازنده کمکی تک منظوره
accessory cells
یاخته های کمکی
lee helm
U
سکان کمکی ناو
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
will
U
فعل کمکی "خواهم "
navigational grid
U
شبکه کمکی ناوبری
commutating pole converter
U
تبدیل گر قطب کمکی
aid
U
کمک وسایل کمکی
aided
U
کمک وسایل کمکی
in all probability
U
احتمال کلی میرود
neck or nothing
U
یا سر میرود یا کلاه می اید
aiding
U
کمک وسایل کمکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com