Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nation-states
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
autocracy
U
حکومت مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
master slave computer system
U
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
subversion
U
سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
U
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
formant
U
متشکل
organized
U
متشکل
unaligned
U
غیر متشکل
endarch
U
متشکل در خارج
organize
U
متشکل کردن
organizing
U
متشکل کردن
organises
U
متشکل کردن
organising
U
متشکل کردن
organizes
U
متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
party
U
دسته متشکل جمعیت
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
bitty
U
متشکل از قطعات ریز
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
gimmal
U
متشکل ازقطعات مرتبط
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
geodesic dome
U
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
stanzaic
U
متشکل از چند بند شعر
council of entent
U
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
beam column framing
U
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose
U
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
craft union
U
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
nordic council
U
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
DNA double helix
U
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
recombinant
U
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
jo bolt
U
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
association for women in computing
U
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
solo
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
frees
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
solos
U
مستقل
independent
U
مستقل
autocratic
U
مستقل
free
U
مستقل
realty
U
مستقل
freeing
U
مستقل
separated
U
مستقل
maverick
U
مستقل
freed
U
مستقل
separates
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
landed a
U
مستقل
separate
U
مستقل
free-standing
U
مستقل
freelance
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
absolute
مستقل
autonomic
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
wrap round engine
U
موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
entities
U
موجودیت مستقل
independency
U
کشور مستقل
entity
U
موجودیت مستقل
autonomous variable
U
متغیر مستقل
entities
U
موسسه مستقل
independent consultant
U
مشاور مستقل
independent equations
U
معادلات مستقل
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
separates
U
یکان مستقل
context free
U
مستقل از متن
argument
U
متغیر مستقل
entity
U
موسسه مستقل
arguments
U
متغیر مستقل
independent state
U
دولت مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
separated
U
یکان مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
device independence
U
مستقل از دستگاه
separate company
U
گروهان مستقل
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
single unit
U
یکان مستقل
to stand by oneself
U
مستقل بودن
absolutes
U
مستقل استبدادی
detached
U
ستون مستقل
garrison house
U
ساخلو مستقل
individual units
U
یکانهای مستقل
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
semi independent
U
نیمه مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
separate battery
U
اتشبار مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
separate
U
یکان مستقل
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
coupling
U
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
U
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
U
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
dependency
U
کشور غیر مستقل
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
separations
U
مستقل شدن یکانها
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
dependent state
U
دولت غیر مستقل
separation
U
مستقل شدن یکانها
dependencies
U
کشور غیر مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
download
U
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
U
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
tar
U
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
U
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
three phase four wire system
U
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics
U
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle
U
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridged
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
U
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
cuno filter
U
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
off load
U
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
branches
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com