English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gimlet U سوراخ کننده گردبر
gimlets U سوراخ کننده گردبر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puncher U سوراخ کننده
lancinating U سوراخ کننده
perforative U سوراخ کننده
punching press U پرس سوراخ کننده
wood boring U سوراخ کننده چوب
reperforator U ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
grids U دریچه سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles U سوراخ سوراخ کردن
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
swage block U قالب سوراخ سوراخ
riddle U سوراخ سوراخ کردن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
fenestra U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
eyelets U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
pigenhole U سوراخ
foramen U سوراخ
mure U سوراخ
leak U سوراخ
piercer U سوراخ کن
broacher U سوراخ کن
finger hole U سوراخ
pertusion U سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
puncture U سوراخ
punctured U سوراخ
boring U سوراخ
punctures U سوراخ
puncturing U سوراخ
waterhole U سوراخ
waterholes U سوراخ
pinking U سوراخ
overtures U سوراخ
columbarium U سوراخ
spy hole U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
borehole U سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
pecker U سوراخ کن
perforation U سوراخ
boreholes U سوراخ
outages U سوراخ
outage U سوراخ
overture U سوراخ
openings U سوراخ
opening U سوراخ
leaked U سوراخ
peep hole U سوراخ
leaks U سوراخ
perforator U سوراخ کن
imperforate U بی سوراخ
awl U سوراخ کن
taphole U سوراخ
tap U سوراخ
tapped U سوراخ
loop U سوراخ
looped U سوراخ
loops U سوراخ
lace U پر از سوراخ
drill hole U سوراخ
slots U سوراخ
holing U سوراخ
punches U سوراخ کن
laces U پر از سوراخ
edge perforated U لب سوراخ
abroach U سوراخ
punched U سوراخ کن
slotting U سوراخ
broaching U سوراخ کن
punch U سوراخ کن
thirl U سوراخ
orifice U سوراخ
broached U سوراخ کن
mesh U سوراخ
eyelet U سوراخ
meshes U سوراخ
meshing U سوراخ
holed U سوراخ
hole U سوراخ
broaches U سوراخ کن
broach U سوراخ کن
orifices U سوراخ
holes U سوراخ
tapping U سوراخ
slot U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
gore U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
slotting U درج یک شی در سوراخ
goring U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
slots U درج یک شی در سوراخ
delves U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
boreholes U سوراخ مته
borehole U سوراخ مته
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
spiracle U سوراخ تنفس
spile U سوراخ گیری
the eye of the needle U سوراخ سوزن
nostril U سوراخ بینی
snuffer U سوراخ بینی
anuses U سوراخ کون
steek U سوراخ کردن
nostrils U سوراخ بینی
perforating U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
diameter of bore U قطر سوراخ
sprocket hole U سوراخ زنجیری
stabbed U سوراخ کردن
tuyere U سوراخ هوا
grout hole U سوراخ تزریق
foot hole سوراخ پائینی
stabs U سوراخ کردن
Every nook and corner. U هر سوراخ سنبه ای
drilled grout hole U سوراخ تزریق
drill hole U سوراخ مته
shrink hole U سوراخ انقباض
perforate U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
slots U سوراخ طویل
to punch a hole in U سوراخ کردن
feed hole U سوراخ پیش بر
perforated U سوراخ شده
perforated U سوراخ دار
tunneled U سوراخ کوه
ticket punch U بلیت سوراخ کن
tunnel U سوراخ کوه
thumbhole U سوراخ شستی
keyholes U سوراخ کلید
keyhole U سوراخ کلید
the two nostrils U دو سوراخ بینی
cross hole U سوراخ عرضی
foraminate U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com