Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
abuse of power
U
سوء استفاده از قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
explosive
U
قدرت بازیگردر استفاده از شکاف
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
Other Matches
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
TCP/IP
U
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
hollerith code
U
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
vis
U
قدرت
vim
U
قدرت
capability
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
powering
U
قدرت
powered
U
قدرت
power
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
zing
U
قدرت
powers
U
قدرت
potency
U
قدرت
forcing
U
قدرت
strength
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
nerves
U
قدرت
nerve
U
قدرت
posses
U
قدرت
posse
U
قدرت
godown
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
vigour
U
قدرت
strenght
U
قدرت
vigor
U
قدرت
force
U
قدرت
forces
U
قدرت
might
U
قدرت
ability
U
قدرت
abilities
U
قدرت
energy
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
strengths
U
قدرت
authority
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
tensions
U
قدرت
energies
U
قدرت
tension
U
قدرت
An opportunist. A time -server.
U
آدم استفاده جو ( استفاده گر )
leverage
U
قدرت نفوذ
engine performance
U
قدرت موتور
explosive force
U
قدرت انفجار
superpowers
U
ابر قدرت
on
U
در اوج قدرت
acidity
U
قدرت اسیدی
engine power
U
قدرت موتور
explosive energy
U
قدرت انفجار
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
fasces
U
قدرت مجازات
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
great power
U
کشور با قدرت
power switch
U
کلید قدرت
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
will-power
U
قدرت اراده
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
generator output
U
قدرت مولد
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
fire power
U
قدرت اتش
fire power
U
قدرت تیراندازی
heavens
U
قدرت پروردگار
heaven
U
قدرت پروردگار
enterprises
U
قدرت اقدام
enterprise
U
قدرت اقدام
fluxing power
U
قدرت سیلان
high powerd money
U
پول پر قدرت
superpower
U
ابر قدرت
retentivity
U
قدرت نگهداری
source of power
U
منبع قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
power structure
U
ساخت قدرت
strenght
U
قدرت شدت
power source
U
منبع قدرت
power outege
U
قطع قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
power loss
U
تلف قدرت
power function
U
تابع قدرت
power factor
U
ضریب قدرت
super power
U
ابر قدرت
power distribution
U
پخش قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
power consumption
U
مصرف قدرت
power cable
U
کابل قدرت
power test
U
ازمون قدرت
social power
U
قدرت اجتماعی
prepotence
U
قدرت کامل
purchasing power
U
قدرت خرید
resolving power
U
قدرت تفکیک
saber rattling
U
قدرت نمایی
refractive power
U
قدرت شکست
reflecting power
U
قدرت انعکاس
scattering power
U
قدرت پراکندگی
scepter
U
قدرت یا اقتدارسلطنتی
receptivity
U
قدرت پذیرش
rating plate
U
پلاک قدرت
sea power
U
قدرت بحری
seapower
U
قدرت دریایی
puissance
U
توان قدرت
prepotency
U
قدرت کامل
the finger of god
U
قدرت خدا
resolutions
U
قدرت تشخیص
authority
U
مرجع قدرت
useful power
U
قدرت مفید
input power
U
قدرت ورودی
increase of power
U
افزایش قدرت
imperium
U
قدرت مطلقه
sight
U
قدرت دید
sights
U
قدرت دید
power transmission
U
انتقال قدرت
voltage source
U
منبع قدرت
horse power
U
قدرت اسب
will to power
U
قدرت خواهی
powers
U
قدرت نیرو
world power
U
قدرت دنیوی
powering
U
قدرت نیرو
powered
U
قدرت نیرو
creativity
U
قدرت خلاقه
creativity
U
قدرت ابداع
ionic strength
U
قدرت یونی
resolution
U
قدرت تشخیص
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
palgwe
U
فوق قدرت
dynamism
U
قدرت تحرک
monopoly power
U
قدرت انحصاری
posse
U
قدرت قانونی
posses
U
قدرت قانونی
discourse
U
قدرت استقلال
discourses
U
قدرت استقلال
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage
U
طبقه کم قدرت
staying power
U
طاقت قدرت
stock car
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock-cars
U
قدرت و دوام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com