Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
riprap
U
سنگچینی بی ترتیب صدای وزش باد تند سنگریزی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staggering of setts
U
به ترتیب گذاردن سنگها سنگچینی
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
rubble with binding material
U
سنگچینی با ملات
dry rubble fill
U
سنگچینی بدون ملات
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
untune
U
بی ترتیب کردن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
agree
U
ترتیب دادن درست کردن
circuitry
U
مداربندی کردن ترتیب مدارها
agreeing
U
ترتیب دادن درست کردن
sequences
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
dispose
U
ترتیب کارها رامعین کردن
agrees
U
ترتیب دادن درست کردن
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
countermining
U
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
scheduling
U
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
to dress a salad with mayonnaise
U
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
alphasort
U
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
reformat
U
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
wanton
U
بی ترتیب کردن شهوترانی کردن
disarrange
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
derange
U
بی ترتیب کردن دیوانه کردن
disarranges
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranging
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranged
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
swishes
U
صدای فش فش کردن
swished
U
صدای فش فش کردن
to blate
U
مع مع کردن
[صدای بز]
swish
U
صدای فش فش کردن
plink
U
صدای دق دق کردن
swoosh
U
صدای خش خش کردن
crepitate
U
صدای خش خش کردن
swishing
U
صدای فش فش کردن
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
lineup
U
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
bellow
U
صدای غرش کردن
whoosh
U
صدای صفیرایجاد کردن
bellow
U
صدای گاو کردن
bellowing
U
صدای غرش کردن
bellowing
U
صدای گاو کردن
gee
U
صدای هی و هین کردن
whooshes
U
صدای صفیرایجاد کردن
bellowed
U
صدای غرش کردن
whooshed
U
صدای صفیرایجاد کردن
bellowed
U
صدای گاو کردن
sizzle
U
صدای هیس کردن
bleated
U
صدای بزغاله کردن
pinged
U
صدای غژایجاد کردن
sizzles
U
صدای هیس کردن
pinging
U
صدای غژایجاد کردن
sizzled
U
صدای هیس کردن
bleat
U
صدای بزغاله کردن
sizzling
U
صدای هیس کردن
ping
U
صدای غژایجاد کردن
keck
U
صدای قی کردن دراوردن
whooshing
U
صدای صفیرایجاد کردن
bleats
U
صدای بزغاله کردن
turn down
<idiom>
U
کم کردن صدای بلند
pings
U
صدای غژایجاد کردن
chirr
U
صدای ملخ کردن
bleating
U
صدای بزغاله کردن
squeaked
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaks
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaking
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeak
U
با صدای جیغ صحبت کردن
vociferate
U
با صدای بلند ادا کردن
stridulate
U
تولید صدای گوشخراش کردن
bellowing
U
صدای شبیه نعره کردن
bellowed
U
صدای شبیه نعره کردن
bellow
U
صدای شبیه نعره کردن
screak
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
zooms
U
با صدای وزوز حرکت کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
zoom
U
با صدای وزوز حرکت کردن
screeck
U
صدای گوشخراش ایجاد کردن
plod
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffling
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
whish
U
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
plash
U
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
snuffles
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plods
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffle
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
distort
U
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plodded
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
diphthongize
U
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
distorts
U
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
plodding
U
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffled
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
quack
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boos
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booing
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
quacking
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
booed
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
boo
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
boh
U
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
plegaphonia
U
گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
quacks
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
creaking
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
to blast something
U
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
creaked
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
U
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
alphabetize
U
به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voices
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voicing
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
clatter
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clatters
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clattering
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clattered
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
plunk
U
صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
arramgement
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
order
U
ترتیب
catenation
U
ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
pial
U
بی ترتیب
regularities
U
ترتیب
organisations
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
orderliness
U
ترتیب
ordonnance
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
regularity
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
management
U
ترتیب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com