Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
ailavator
U
سطوح فرامین روی بال
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
immediate mode commands
U
فرامین مد صریح
fire commands
U
فرامین اتش
system commands
U
فرامین سیستم
control flag
U
پرچم کنترل فرامین
sequence of command
U
ترتیب توالی فرامین
annunciator
U
اعلام کننده فرامین
command issuing office
U
دفتر توزیع فرامین یکان
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
heteronomy
U
انقیادوپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری
backtell
U
رله کردن دستورات تکرار فرامین
armstrong
U
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
tail planes
U
سطوح دم
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
composite area
U
سطوح مرکب
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
energy gap
U
فاصله سطوح انرژی
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
aloft
U
سطوح بالا در بالای
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
formwork exposed
U
قالب بندی سطوح مرئی
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
fairing
U
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
formwork at cirved section
U
قالب بندی در سطوح منحنی
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
bright work
U
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
full rubber
U
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
inertia welding
U
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
inhibiting
U
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
performance monitor
U
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
supplementary
U
کمکی
auxiliaries
U
کمکی
auxiliary
U
کمکی
secondary
U
کمکی
subsidiaries
U
کمکی
subsidiary
U
کمکی
ancillary
U
کمکی
auxiliary storage
U
انباره کمکی
auxiliary storage
U
انبار کمکی
auxiliary rotor
U
رتور کمکی
auxiliary operatich
U
عمل کمکی
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
intermediate grid
U
شبکه کمکی
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
interpole
U
قطب کمکی
auxiliary operation
U
عمل کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
auxiliary target
U
هدف کمکی
auxiliary target
U
نقطه کمکی
boostes pump
U
پمپ کمکی
booster pump
U
پمپ کمکی
booster magneto
U
دینام کمکی
operating supplies
U
مواد کمکی
by pass valve
U
شیر کمکی
communicating pole
U
قطب کمکی
commutating pole
U
قطب کمکی
coprocessor
U
پردازنده کمکی
back up frequency
U
فرکانس کمکی
interpoles
U
قطبهای کمکی
auxiliary view
U
نمای کمکی
boostes transformer
U
ترانسفورماتور کمکی
relieving tackle
U
تاکل کمکی
remedial measure
U
اندازه کمکی
reserve accumulator
U
انباره کمکی
accommodator
U
کارگر کمکی
sabot
U
خرج کمکی
slack variable
U
متغیر کمکی
split pole motor
U
موتور کمکی
utilitu program
U
برنامه کمکی
accessory
U
لوازم کمکی
user interface
U
میانجی کمکی
auxiliary
U
امدادی کمکی
auxiliaries
U
امدادی کمکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
artificial antenna
U
انتن کمکی
dummy antenna
U
انتن کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary charger
U
شارژکننده کمکی
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary base line
U
باز کمکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
auxiliary ego
U
خود کمکی
auxiliary forces
U
قوای کمکی
relieving arch
U
طاق کمکی
prony motor
U
موتور کمکی
brinelling
U
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
interpole motor
U
موتور با قطب کمکی
aid
U
کمک وسایل کمکی
layshaft
U
محور دندانه کمکی
dozzle
U
مخزن کمکی تغذیه
downloading utility
U
برنامه کمکی استقرار
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
navigational grid
U
شبکه کمکی ناوبری
igniter pad
U
کیسه خرج کمکی
I can't help it.
<idiom>
U
من نمیتونم کمکی کنم.
aided
U
کمک وسایل کمکی
aiding
U
کمک وسایل کمکی
visual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
auxiliary power unit
U
واحد قدرت کمکی
sabot
U
خرج موشکی کمکی
accessory cells
یاخته های کمکی
norton utilities
U
برنامههای کمکی نورتن
pitman
U
عضو گروه کمکی
afforce
U
نیروی کمکی فرستادن به
backup utility
U
برنامه کمکی پشتیبان
astrocyteo
U
نوعی یاخته کمکی
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
will
U
فعل کمکی "خواهم "
mace utilities
U
برنامه کمکی میس
lee helm
U
سکان کمکی ناو
undelete utility
U
برنامه کمکی احیاء
kedge anchor
U
لنگر کمکی ناو
back end processor
U
پردازنده کمکی تک منظوره
commutating pole converter
U
تبدیل گر قطب کمکی
table utility
U
برنامه کمکی جدولی
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
build-up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
communicating pole winding
U
سیم پیچی قطب کمکی
build up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
audiovisual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
file conversion utility
U
برنامه کمکی تبدیل فایل
outline utility
U
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
I'm really not responsible for it.
<idiom>
U
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
build-ups
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
boot
U
پوشش کمکی روی سم اسب
frapping lines
U
طناب تعادل کمکی ناو
I'm glad I could help.
U
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
ingot feeder head
U
مخزن کمکی تغذیه شمش
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
My hands are tied.
<idiom>
U
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
banderillero
U
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
bowsight
U
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
file compression utility
U
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
screen saver utility
U
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
helps
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
commenting
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commented
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helped
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
comment
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
pickup man
U
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
helps
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commonest
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
augmentation
U
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com