Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
injection level
U
سطح تزریق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shot
U
تزریق
shots
U
تزریق
needle
U
با سوزن تزریق کردن
needled
U
با سوزن تزریق کردن
needles
U
با سوزن تزریق کردن
needling
U
با سوزن تزریق کردن
injection
U
تزریق
injection
U
داروی تزریق کردنی
spray
U
تزریق کردن
spray
U
تزریق
sprayed
U
تزریق کردن
sprayed
U
تزریق
spraying
U
تزریق کردن
spraying
U
تزریق
sprays
U
تزریق کردن
sprays
U
تزریق
infusion
U
تزریق
infusions
U
تزریق
syringe
U
تزریق کردن
syringes
U
تزریق کردن
inject
U
تزریق کردن
injected
U
تزریق کردن
injecting
U
تزریق کردن
injects
U
تزریق کردن
instil
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
transfusion
U
تزریق
transfusion
U
رسوخ تزریق خون
transfusions
U
تزریق
transfusions
U
رسوخ تزریق خون
hypodermic
U
تزریق زیر جلدی
hypodermic
U
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics
U
تزریق زیر جلدی
hypodermics
U
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
gun
U
دستگاه تزریق
guns
U
دستگاه تزریق
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
airless solid injection
U
تزریق بدون کمپرسور
alumetize
U
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
blanket grouting
U
تزریق سطحی
blast furnace gun
U
وسیله تزریق کوره بلند
blast injection engine
U
موتور تزریق دم
cement grouting
U
تزریق سیمان
chemical consolidation
U
تزریق شیمیایی
chemical grouting
U
تزریق شیمیایی
chemical injection
U
تزریق شیمیایی
clay grouting
U
تزریق خاک رس
concrete gun
U
دستگاه تزریق بتن
contra injection
U
تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
drilled grout hole
U
سوراخ تزریق
drilled grout hole
U
چاه تزریق
grout hole
U
سوراخ تزریق
grout hole
U
چاه تزریق
emulsion injection
U
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
flame spray
U
تزریق کردن شعلهای
fuel injection system
U
سیستم تزریق سوخت
fule injection
U
تزریق سوخت
gas injection
U
تزریق بنزین
gas injection method
U
روش تزریق گاز
grease injector
U
تزریق کننده گریس
grout curtain
U
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
grout curtain
U
پرده تزریق
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
grouted alluvium
U
ابرفت تزریق شده
grouting
U
تزریق دوغاب سیمان
grouting galleries
U
مجاری تزریق
grouting gallery
U
دالان تزریق
hyodermic needle
U
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypo
U
تزریق زیر جلدی
hypo
U
سوزن تزریق زیر جلدی
hypodermic injection
U
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
immit
U
تزریق کردن
injection capacity
U
فرفیت تزریق
injection efficiency
U
بازده تزریق
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
injection grid
U
شبکه تزریق
injection of money
U
تزریق پول
injection point
U
نقطه تزریق
injection timing
U
تنظیم مقدار تزریق
injector
U
تزریق کننده
injector
U
الت تزریق
injector
U
وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
injector pump
U
پمپ تزریق سوخت
injector valve
U
سوپاپ تزریق
inspirator
U
تزریق کننده
instill
U
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
intake well
U
چاه تزریق
intinction
U
تزریق
iodize
U
یود تزریق کردن
jetting tube
U
لوله تزریق در حفاری
low level injection
U
تزریق کم
low level injection efficiency
U
ضریب بهره تزریق در سطح پایین
metal spray gun
U
تلمبه تزریق فلز
metal spraying
تزریق فلزی
mud grouting
U
تزریق گل
mud injection
U
تزریق گل
perfuse
U
تزریق کردن
Other Matches
injections
U
تزریق ها
injective function
U
تزریق
jab
[colloquial]
U
تزریق
jab
[British]
[colloquial]
U
تزریق
vaccinophobia
U
تزریق هراسی
spary gun
U
تلمبه تزریق
spartter loss
U
تلف تزریق
spartter
U
تزریق کننده
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
perfusion
U
تزریق وریدی
spary gun
U
پیستوله تزریق
petrol injection motor
U
موتور تزریق بنزینی
petrol injection pump
U
پمپ تزریق بنزین
throwin
U
در دنده انداختن تزریق کردن
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
transfuse
U
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
mainlined
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up
<idiom>
U
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
wet take off
U
برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
mainline
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
wet rating
U
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
slow pill
U
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
scopolamine
U
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com