Total search result: 82 (2 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
i have not a dry t. on me U |
سر تا پا خیس هستم |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
steadied U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadies U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadiest U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steady U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadying U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
spitting U |
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم |
 |
 |
pounce U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounced U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounces U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pouncing U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
I'm U |
من هستم |
 |
 |
am U |
هستم |
 |
 |
holding U |
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید |
 |
 |
feet dry U |
روی هدف هستم |
 |
 |
feet wet U |
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست |
 |
 |
how much do i owe you U |
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود |
 |
 |
i a with you on that matter U |
من در ان موضوع با شماموافق هستم |
 |
 |
i am about that U |
من در این خصوص دلواپس هستم |
 |
 |
i am at your service U |
در خدمت شما هستم |
 |
 |
i am bend on going U |
مصمم هستم بروم |
 |
 |
i am impatient for it U |
ازان بابت بیطاقت هستم |
 |
 |
i am in a hurry for it U |
عجله دارم یا در شتاب هستم |
 |
 |
i am not made of salt U |
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم |
 |
 |
i am pushed for money U |
هستم |
 |
 |
i am under obligation to him U |
من ممنون او هستم |
 |
 |
i am under obligation to him U |
زیر بارمنت او هستم |
 |
 |
i await you U |
منتظر شما هستم |
 |
 |
i feel U |
گرسنه هستم |
 |
 |
i feel sleepy U |
خواب الود هستم |
 |
 |
i maintain U |
قائل هستم به اینکه ... |
 |
 |
i owe him & U |
پنج لیره به او بدهکار هستم |
 |
 |
i own that house U |
من صاحب ان خانه هستم |
 |
 |
i pause for a reply U |
منتظر پاسخ هستم |
 |
 |
i suffer from headache U |
سردرد دارم دچار سردرد هستم |
 |
 |
i wrote as neatly as he did U |
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت |
 |
 |
iam a for his life U |
برای جانش دل واپس هستم |
 |
 |
iam d. to go U |
ارزومندرفتن هستم |
 |
 |
iam in bad U |
خیلی در تنگی هستم |
 |
 |
iam so tired that i cannot eat U |
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم |
 |
 |
own a house U |
دارای خانهای هستم |
 |
 |
popeye U |
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است |
 |
 |
salvos U |
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم |
 |
 |
we owe him for his services U |
خدمات او هستم |
 |
 |
I am at your disposal. U |
من دراختیار تان هستم |
 |
 |
I come from Iran . I am Iranian. U |
من اهل ایران هستم (ایرانی ام ) |
 |
 |
I am prepared for any eventuality. U |
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم |
 |
 |
I have done my homework. I know how to cope . U |
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم ) |
 |
 |
It seems I am not welcome (wanted) here. U |
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم |
 |
 |
I am a strange in this town. U |
دراین شهر غریب هستم |
 |
 |
That is my line ( field ) . U |
خودم این کاره هستم |
 |
 |
I know the area more or less . U |
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم |
 |
 |
I am your humble servant . I defer to you . U |
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت ) |
 |
 |
My only problem is money . U |
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم ) |
 |
 |
I am the bread winner of the family . U |
نان آور خانه ( خانواده ) هستم |
 |
 |
I am on intimate terms with one of the ministers . U |
با یکی از وزراء نزدیک هستم |
 |
 |
I am very orderly and systematic in my work . U |
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم |
 |
 |
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U |
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم |
 |
 |
I'm thirsty. |
من تشنه هستم. |
 |
 |
I'm hungry. |
من گرسنه هستم. |
 |
 |
Can you show me on the map where I am? U |
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟ |
 |
 |
I feel like a fifth wheel. U |
من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم. |
 |
 |
I am a great believer in using natural things for cleaning. U |
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم. |
 |
 |
Join the club! U |
من هم درشرایطی مشابه هستم ! |
 |
 |
No one sent me, I am here on my own account. U |
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم. |
 |
 |
I´m as hungry as a horse. U |
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد. |
 |
 |
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U |
سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم. |
 |
 |
I'm old enough to take care of myself. U |
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم. |
 |
 |
Next to you I'm slim. U |
در مقایسه با تو من لاغر هستم. |
 |
 |
I'm your age. U |
من هم سن شما هستم. |
 |
 |
I agree with you completely. U |
من کاملا با نظر شما موافق هستم. |
 |
 |
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U |
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم . |
 |
 |
I've been here for five days. U |
پنج روزه که من اینجا هستم. |
 |
 |
I'm dying to know what happened. U |
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده. |
 |
 |
I'm really looking forward to the weekend. U |
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم. |
 |
 |
I'm looking forward to seeing you again. U |
منتظر دیدار دوباره شما هستم. |
 |
 |
I very much look forward to meeting you soon. U |
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم. |
 |
 |
I look forward to receiving your reply. U |
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم. |
 |
 |
I'll be happy to help [assist] you. U |
من با کمال میل در اختیار شما هستم. |
 |
 |
I am sure that ... U |
من مطمئن هستم که ... |
 |
 |
I am certain of it. U |
من درباره اش مطمئن هستم. |
 |
 |
I'm full. U |
من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره] |
 |
Partial phrase not found. |