Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
initial velocity
U
سرعت اغازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initialling
U
اغازی
initial
U
اغازی
inceptive
U
اغازی
initialled
U
اغازی
protist
U
اغازی
initialed
U
اغازی
initials
U
اغازی
elementary
U
اغازی
initialing
U
اغازی
initiatives
U
قریحه اغازی
protist
U
تک یاختگان اغازی
initiation sequence
U
مرحله اغازی
initialling
U
اصلی اغازی
initials
U
اصلی اغازی
restart
U
باز اغازی
initial state
U
حالت اغازی
initial
U
اصلی اغازی
initiative
U
قریحه اغازی
start up control
U
کنترل اغازی
initialled
U
اصلی اغازی
initialed
U
اصلی اغازی
initialing
U
اصلی اغازی
nascency
U
نوفهوری و اغازی تولد
nascence
U
نوفهوری و اغازی تولد
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
initialization
U
ارزش دهی اغازی
initialize
U
ارزش اغازی دادن
protozoan
U
وابسته به تک یاخته اغازی
initial base font
U
فونت پایه اغازی
restart point
U
نقطه باز اغازی
inchoative
U
تازه اغاز شده اغازی
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
sporozoite
U
اغازی انگلی متحرک هاگدار
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
uninitialized
U
ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
low velocity
U
با سرعت کم
promptitude
U
سرعت
pace
U
سرعت
low velocity
U
کم سرعت
line speed
U
سرعت خط
terminal velocity
U
سرعت حد
paces
U
سرعت
liner velocity
U
سرعت
paced
U
سرعت
speediness
U
سرعت
haste
U
سرعت
speeds
U
سرعت
souic do
U
سرعت
seepage velocity
U
سرعت زه اب
accelerated
U
بر سرعت
accelerates
U
بر سرعت
speed
U
سرعت
accelerating
U
بر سرعت
speeding
U
سرعت
accelerate
U
بر سرعت
attack speed
U
سرعت تک
rapidity
U
سرعت
fastness
U
سرعت
fastnesses
U
سرعت
speedy
U
سرعت
swiftness
U
سرعت
expeditiousness
U
سرعت
directly
U
به سرعت
fleety
U
به سرعت
velocities
U
سرعت
rates
U
سرعت
celerity
U
سرعت
acceleration
U
سرعت
tilts
U
سرعت
rate
U
سرعت
tilted
U
سرعت
tilt
U
سرعت
velocity
U
سرعت
swiftly
U
به سرعت
burst rate
U
سرعت پشت سر هم
speed variation
U
تغییر سرعت
bit rate
U
سرعت بیتی
bit rate
U
سرعت ذرهای
input speed
U
سرعت اولیه
instantaneous velocity
U
سرعت انی
celerity
U
سرعت فاز
collision rate
U
سرعت برخورد
clock speed
U
سرعت ساعت
circular velocity
U
سرعت دایرهای
rate of learning
U
سرعت یادگیری
change of speed
U
تغییر سرعت
celerity
U
سرعت موج
instantaneous velocity
U
سرعت لحظهای
local velocity
U
سرعت موضعی
learning rate
U
سرعت یادگیری
base speed
U
سرعت مبنا
moderate speed
U
سرعت متعادل
moderate speed
U
سرعت متوسط
low speed aerodynamics
U
ایرودینامیک سرعت کم
average speed
U
سرعت متوسط
mean velocity
U
سرعت متوسط
apparent velocity
U
سرعت فاهری
maximum speed
U
حداکثر سرعت
motor speed
U
سرعت موتور
liner velocity
U
بردار سرعت
jump speed
U
سرعت پرش
light velocity
U
سرعت نور
initial speed
U
سرعت اولیه
linear speed
U
سرعت خطی
basic speed
U
سرعت اولیه
base speed
U
سرعت منتجه
mean speed
U
سرعت متوسط
fleetness
U
سرعت سیر
escape velocity
U
سرعت فرار
engin speed
U
سرعت موتور
endurance time
U
سرعت مداوم
full speed
U
حداکثر سرعت
electron velocity
U
سرعت الکترونها
drift velocity
U
سرعت سوق
full speed
U
سرعت کامل
drift velocity
U
سرعت رانش
escape velocity
U
سرعت گریز
ground speed
U
سرعت زمینی
group velocity
U
سرعت گروهی
flank speed
U
سرعت جانبی
flank speed
U
حداکثر سرعت
flat out
U
حداکثر سرعت
ultimate speed
U
سرعت نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
fall velocity
U
سرعت سقوط
exhaust velosity
U
سرعت خروج
rate of current
U
سرعت جریان
drift of a current
U
سرعت جریان
friction velocity
U
سرعت اصطکاکی
critical velocity
U
سرعت بحرانی
critical speed
U
سرعت بحرانی
constant speed
U
سرعت ثابت
conduction velocity
U
سرعت رسانش
conduction velocity
U
سرعت هدایت
initial velocity
U
سرعت اولیه
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
cyclometer
U
سرعت سنج
flying speed
U
سرعت پرواز
limiting speed
U
سرعت محدود
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
design speed
U
سرعت مبنا
delivery speed
U
سرعت تحویل
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
dashman
U
دونده سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com