Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is all a pretence
U
سراسر تظاهریا اشتباه کاری است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boo boo
U
اشتباه کاری
bobbles
U
اشتباه کاری لغزش
bobble
U
اشتباه کاری لغزش
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
bumble
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
throughout
U
سراسر
entirely
U
سراسر
from top to toe
U
سراسر
thoroughly
U
سراسر
through out
U
سراسر
everywhere
U
در سراسر
all along
U
سراسر
the whole world
U
سراسر جهان
all the world over
U
در سراسر جهان
whole
U
همه سراسر
all over the world
U
در سراسر جهان
all over winter
U
سراسر زمستان
to the quick
U
بی نهایت سراسر
overwhelm
U
سراسر پوشاندن
overwhelms
U
سراسر پوشاندن
quite
U
سراسر واقعا
overwhelmed
U
سراسر پوشاندن
oecumenical
U
جامع مشهوردر سراسر جهان
lift is full of troubles
U
زندگی را سراسر سختی است
all nature looked green
U
طبیعت سراسر سبز بود
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
fumbled
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
error
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
fallacies
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
misprint
U
اشتباه چاپی
fault
U
تقصیر اشتباه
off the beam
<idiom>
U
اشتباه ،خطا
to set
U
از اشتباه دراوردن
faulted
U
تقصیر اشتباه
inaccuracies
U
اشتباه غلط
inaccuracies
U
خطا یا اشتباه
inaccuracy
U
خطا یا اشتباه
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
inaccuracy
U
اشتباه غلط
probable error
U
اشتباه احتمالی
typing error
U
اشتباه تایپی
typo
U
اشتباه تایپی
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
mistook
U
اشتباه کردن
blunderingly
U
ازروی اشتباه
slip-ups
U
اشتباه کردن
goofed
U
اشتباه کردن
blunder
U
اشتباه لپی
goof
U
اشتباه کردن
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
mistake
U
اشتباه کردن
to make an error
U
اشتباه کردن
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
to make a mistake
U
اشتباه کردن
goofing
U
اشتباه کردن
slip-up
U
اشتباه کردن
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
blooper
U
اشتباه احمقانه
slip up
U
اشتباه کردن
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
unmistakable
U
خالی از اشتباه
goofs
U
اشتباه کردن
faults
U
تقصیر اشتباه
boner
U
اشتباه مضحک
oversight
U
اشتباه نظری
oversights
U
اشتباه نظری
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
to goof up
[American E]
U
اشتباه کردن
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
disabused
U
از اشتباه دراوردن
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
deflection error
U
اشتباه سمت
mistaking
U
اشتباه کردن
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
slip of the tongue
<idiom>
U
اشتباه لپی
computational
U
اشتباه در محاسبه
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
dead shot
U
تیر اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمتی
deflection error
U
اشتباه انحراف
misconstruing
U
اشتباه کردن
misconstrued
U
اشتباه کردن
misconstrue
U
اشتباه کردن
blundering
U
اشتباه بزرگ
blundering
U
اشتباه لپی
blundering
U
اشتباه کردن
blunders
U
اشتباه بزرگ
blunders
U
اشتباه لپی
blunders
U
اشتباه کردن
mistakes
U
اشتباه کردن
misconstrues
U
اشتباه کردن
absolute error
U
اشتباه مطلق
bloomer
U
اشتباه احمقانه
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
mistaken
U
اشتباه کرده
you are mistaken
U
در اشتباه هستید
blunder
U
اشتباه بزرگ
blunder
U
اشتباه کردن
blundered
U
اشتباه بزرگ
blundered
U
اشتباه لپی
blundered
U
اشتباه کردن
misprints
U
اشتباه چاپی
peccant
U
اشتباه کار
by accident
<adv.>
U
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
lapsus linguac
U
اشتباه لپی
misplay
U
بازی اشتباه
mistakenness
U
در اشتباه بودن
bedlam
U
اشتباه شدید
misguidely
U
از روی اشتباه
miswrite
U
اشتباه نوشتن
unerring
U
اشتباه نشدنی
lapsus memoriac
U
اشتباه یا لغزش
mistake of fact
U
اشتباه موضوعی
mistakable
U
قابل اشتباه
falsely
<adv.>
U
بطور اشتباه
spuriously
<adv.>
U
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بصورت اشتباه
bungler
U
اشتباه کار
misstep
U
اشتباه درقضاوت
peccadillos
U
اشتباه کوچک
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
blame
U
اشتباه گناه
parachronism
U
اشتباه تاریخی
inadvertently
<adv.>
U
بطور اشتباه
bunglers
U
اشتباه کار
by accident
<adv.>
U
بطور اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com