Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me .
U
سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood feud
U
کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
misoneism
U
دشمنی وعداوت باهر چیز نو وجدید یاتغییریافته
shadings
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shades
U
سایه دار کردن سایه افکندن
shade
U
سایه دار کردن سایه افکندن
silhouette
U
طرح سایه سایه انداختن
silhouettes
U
طرح سایه سایه انداختن
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
He fight with his shadow.
<proverb>
U
او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
opposition
U
دشمنی
repulsion
U
دشمنی
hatred
U
دشمنی
enemity
U
دشمنی
feuded
U
دشمنی
hates
U
دشمنی
hated
U
دشمنی
hate
U
دشمنی
feuds
U
دشمنی
odium
U
دشمنی
hostilities
U
دشمنی
hating
U
دشمنی
enmity
U
دشمنی
ill will
U
دشمنی
hostility
U
دشمنی
feud
U
دشمنی
animosity
U
دشمنی
feuding
U
دشمنی
to bear enmity
U
دشمنی داشتن
wars
U
دشمنی کردن
slick enmity
U
دشمنی صرف
hostilely
U
از روی دشمنی
antagonise
U
دشمنی کردن
war
U
دشمنی کردن
to bear enmity
U
دشمنی ورزیدن
disarming
U
دشمنی زدا
adversarial
U
وابسته به مخالفت یا دشمنی
despiteful
U
دارای حس دشمنی مغرض
antagonistically
U
از روی مخالفت یا دشمنی
vendetta
U
دشمنی خونی خانوادگی
animus
U
روح دشمنی و غرض
vendettas
U
دشمنی خونی خانوادگی
to locate the enemy
U
جای دشمنی را معین کردن
contrarious
U
از روی دشمنی عناد امیز
vandalism
U
دشمنی با علم و هنر وحشیگری
rancorous
U
دارای عداوت و دشمنی دیرین
anti-Semitic
U
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
mis
U
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis-
U
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
shade
U
سایه
shading
U
سایه
umber
U
سایه
auspices
U
سایه
sunshades
U
سایه
umbrage
U
سایه
shades
U
سایه
shadings
U
سایه
cleek
U
سایه
sunshade
U
سایه
shadowing
U
سایه
umbra
U
سایه
shadiness
U
سایه
shadowless
U
بی سایه
shadowed
U
سایه
shadow
U
سایه
shadows
U
سایه
thanks to.....
U
در سایه
shadow play
U
نمایش سایه ها
umbrageous
U
سایه دار
sciagraphy
U
سایه نگاری
adumbral
U
سایه افکن
overcast
U
سایه انداختن
umbrageous
[literary]
<adj.>
U
سایه دار
shady
[place]
<adj.>
U
سایه دار
to go to the shades
U
سایه افکندن در
shadowlike
U
سایه مانند
silhouette target
U
سایه هدف
somber
U
سایه دار
umbriferous
U
سایه افکن
shader
U
سایه رنگ زن
penumbra
U
نیم سایه
obtenebrate
U
سایه افکندن بر
drop shadow
U
سایه برجسته
To cast a shadow .
U
سایه انداختن
To cast a shadow.
U
سایه انداختن
light and shade
U
سایه روشن
kinephantoscope
U
سایه نما
kinema or cin
U
سایه نما
half shadow
U
نیم سایه
penumbra
U
سایه روشن
adumbration
U
سایه افکنی
tone
U
سایه رنگ
shadeless
U
بدون سایه
sciamachy
U
جنگ با سایه
ski graphŠetc
U
سایه نگاری
bowery
U
سایه دار
boxed cornice
U
سایه بان
halation
U
نیم سایه
half tone
U
سایه روشن
shadowed
U
شدو سایه
bower
U
سایه بان
halftones
U
سایه رنگ
halftone
U
سایه رنگ
sombre
U
سایه دار
tones
U
سایه روشن
shadowy
U
سایه مانند
tone
U
سایه روشن
overshadowing
U
سایه افکندن بر
shading
U
سایه زنی
shading
U
سایه اندازی
bowers
U
سایه بان
canopies
U
سایه بان
shadowed
U
شبح سایه
shadowing
U
شبح سایه
shadow
U
شدو سایه
shadowing
U
شدو سایه
shadow
U
شبح سایه
shadows
U
شبح سایه
shadows
U
شدو سایه
tinge
U
سایه رنگ
canopy
U
سایه بان
tinges
U
سایه رنگ
shade
U
سایه بان
overshadowed
U
سایه افکندن بر
shadowy
U
سایه افکن
shadowy
<adj.>
U
سایه دار
hatching
U
سایه زنی
shady
U
سایه دار
shades
U
سایه انداختن
shadings
U
سایه بان
umber
U
سایه انداختن
shadings
U
سایه انداختن
overshadows
U
سایه افکندن بر
shades
U
سایه بان
shade
U
سایه انداختن
overshadow
U
سایه افکندن بر
shaded
<adj.>
U
سایه دار
lighting
U
سایه روشن
thank you
U
سایه شما کم نشود
contrasts
U
زمینه طرح و سایه
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
contrasting
U
زمینه طرح و سایه
contrasted
U
زمینه طرح و سایه
to be afraid of one's own shadow .
از سایه خود هم ترسیدن .
shading response
U
پاسخ سایه روشن
shadow factor
U
ضریب انحراف سایه
pencilled
U
بامداد سایه زده
She has become rather off hand.
U
سایه اش سنگین شده
shady
U
سایه افکن مشکوک
contrast
U
زمینه طرح و سایه
umbrage
U
شابهت سایه وار
tintless
U
بدون سایه رنگ
umbrage
U
سایه شاخ و برگ
sciagraph
U
عکس سایه نما
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
thanks
U
افهار امتنان در سایه
gray scale
U
مقیاس سایه زنی
halftoning
U
سایه رنگ زدن
shade
U
جای سایه دار
shade
U
سایه دار کردن
auspice
U
سایه حمایت توجهات
half tone
U
سایه روشن زدن
shades
U
جای سایه دار
pastel shades
U
سایه رنگهای خفیف
shades
U
سایه دار کردن
shadings
U
سایه دار کردن
adumbrate
U
سایه افکندن بر طرح
shadings
U
جای سایه دار
tone
U
سایه روشن عکس هوایی
shades
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
tones
U
سایه روشن عکس هوایی
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
shadings
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
crosshatch
U
بطور اریب سایه زدن
croddhatching
U
بطور اریب سایه زدن
contrast enhancement
U
توسعه تشخیص سایه روشن
shade
U
اختلاف جزئی سایه رنگ
to go to the shades
U
مردن سایه دار کردن
luminist
U
نقاش سایه روشن نما
mezzotint
U
نقاشی سایه روشن کردن
mezzotinto
U
نقاشی سایه روشن کردن
shaded pole motor
U
موتور با قطب سایه دار
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
shadow
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadowed
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
solids
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
sciomacy
U
غیب گویی از روی سایه مرده
solid
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
shadows
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadowing
U
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
hachure
U
سایه زنی قلم هاشور زدن
To shadow someone.
U
مثل سایه کسی را تعقیب کردن
Lets sit in the shade , Its cooler.
U
توی سایه بنشینیم خنک تر است
stipple
U
با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
tone
U
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
tones
U
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com