Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lobbied
U
سالن انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
lobby
U
سالن انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
coliseum
U
سالن
amphitheater
U
سالن
ballroom
U
سالن رقص
arrival hall
U
سالن ورود
beauty salon
U
سالن زیبایی
music halls
U
سالن موسیقی
gym
U
سالن ژیمناستیک
mass hall
U
سالن نهارخوری
gyms
U
سالن ژیمناستیک
colosseum
U
سالن بزرگ
galleries
U
سرسرا سالن
lyceum
U
سالن بحث
ballrooms
U
سالن رقص
mass hall
U
سالن غذاخوری
arrival hall
U
سالن ورود
salons
U
سالن زیبایی
salon
U
سالن زیبایی
messes
U
سالن غذاخوری
mess
U
سالن غذاخوری
concourse
U
سالن اصلی
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
music hall
U
سالن موسیقی
gallery
U
سرسرا سالن
drawing room
U
سالن پذیرایی
basilicas
U
سالن درازومستطیل
living rooms
U
سالن نشیمن
living room
U
سالن نشیمن
showroom
U
سالن نمایشگاه
basilica
U
سالن درازومستطیل
showrooms
U
سالن نمایشگاه
astrodome
U
سالن رسد خانه
lyceum
U
سالن سخنرانی عمومی
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
dramshop
U
سالن مشروب فروشی
dojang
U
سالن تمرین تکواندو
saloon car
U
واگن سالن دار
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
departure hall
U
سالن ترک کردن
refectory
U
سالن ناهار خوری
refectories
U
سالن ناهار خوری
lobby
U
سالن هتل و مهمانخانه
lobbies
U
سالن هتل و مهمانخانه
court tennis
U
تنیس داخل سالن
lobbied
U
سالن هتل و مهمانخانه
parlor car
U
سالن استراحت قطار
officer's mess
U
سالن غذاخوری افسران
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
The hall has three exits.
U
سالن دارای سه خروجی است.
basilica
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
basilicas
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
mess hall
U
سالن غذا خوری سرباز خانه
Is there a beauty salon in the hotel?
U
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
pullman car
U
واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
gatecrasher
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
ready line
U
خط انتظار
expectance
U
انتظار
expectations
U
انتظار
anticipation
U
انتظار
prospects
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
prospected
U
انتظار
prospect
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
expectation
U
انتظار
wait time
U
زمان انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
redezvous
U
محل انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
wait state
U
حالت انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
reception room
U
اتاق انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
standbys
U
حالت انتظار
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
ante-chamber
U
اتاق انتظار
waiting-room
U
اتاق انتظار
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
standby
U
حالت انتظار
expectative
U
مورد انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
in prospect
U
انتظار داشته
aspiration level
U
سطح انتظار
inopinate
U
انتظار نداشته
expectancy table
U
جدول انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
anticipative
U
درحالت انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
in prospective
U
انتظار داشته
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
expected value
U
ارزش مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
dining facility
U
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com