Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
broadloom
U
ساخته شده درکارگاه وسیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Xerox PARC
U
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
ample
U
وسیع
vast
U
وسیع
panoramic
U
وسیع
largest
U
وسیع
abroad
وسیع
of a wide scope
U
وسیع
capacious
U
وسیع
vasty
U
وسیع
immense
U
وسیع
extensive
U
وسیع
roomy
U
وسیع
roomiest
U
وسیع
roomier
U
وسیع
larger
U
وسیع
large
U
وسیع
spacious
U
وسیع
far-reaching
U
وسیع
captious
U
وسیع
far reaching
U
وسیع
champaign
U
وسیع
gumming
U
وسیع کردن
comprehensive
U
وسیع محیط
gums
U
وسیع کردن
extensive cultivation
U
زراعت وسیع
rooms
U
وسیع تر کردن
gummed
U
وسیع کردن
room
U
وسیع تر کردن
gum
U
وسیع کردن
broadly
U
بطور وسیع
capaciously
U
بطور وسیع
vastly
U
بطور وسیع
immensely
U
بطور وسیع
superhighway
U
جاده وسیع
extensive agriculture
U
کشاورزی وسیع
to cover much ground
U
وسیع بودن
superhighways
U
جاده وسیع
heavy advertising
U
تبلیغات وسیع
wider
U
فراخ وسیع
latifundia
U
املاک وسیع
wider
U
نامحدود وسیع
widest
U
فراخ وسیع
wide
U
نامحدود وسیع
wide
U
فراخ وسیع
plausive
U
وسیع محتمل
widish
U
نسبتا وسیع
latitudinarianism
U
وسیع نظری
widest
U
نامحدود وسیع
steppe
U
جلگه وسیع بی درخت
large minded
U
دارای فکر وسیع
broad minded
U
دارای فکر وسیع
steppes
U
جلگه وسیع بی درخت
enlarge
U
توسعه دادن وسیع کردن
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
avenuse
U
خیابان وسیع راهرو باغ
enlarging
U
توسعه دادن وسیع کردن
large scale production method
U
روش تولیدبه مقیاس وسیع
enlarges
U
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
U
توسعه دادن وسیع کردن
broadcast
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
large-scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
broadcasts
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
crown green bowls
U
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
regions
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
land office business
U
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
wats
U
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
departmentalism
U
اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
officinal
U
ساخته واماده
bamboo
U
ساخته شده از نی
makable
U
ساخته شدنی
manufactured head
U
سر ساخته شده
haniwork
U
دست ساخته
immature
U
نیم ساخته
soi disant
U
خود ساخته
fecit
U
ساخته است
hand made
U
ساخته دست
bamboos
U
ساخته شده از نی
prefabs
U
پیش ساخته
simulated
U
شبیه ساخته
paved ford
U
گدار ساخته
made
U
ساخته شده
artificalism
U
ساخته پنداری
it is made
U
ساخته میشود
pukka
U
ساخته شده
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
prefabricate
U
پیش ساخته
self constituted
U
خود ساخته
ruled surface
U
سطح خط ساخته
self-made
U
خود ساخته
prefabricated
U
پیش ساخته
self formed
U
خود ساخته
self made
U
خود ساخته
pucka
U
ساخته شده
irowork
U
اهن ساخته
precast
U
پیش ساخته
prefab
U
پیش ساخته
high wrought
U
با استادی ساخته شده
heparin
U
که در کبد ساخته میشود
it is made
U
ساخته شده است
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
built up beam
U
تیر ساخته شده
build up beam
U
تیر ساخته شده
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
marmoreal
U
ساخته شده از مرمر
synthetic tar
U
قطران باز ساخته
pre fabricated
U
پیش ساخته شده
india rubbers
U
ساخته شده از لاستیک
india rubber
U
ساخته شده از لاستیک
blueprints
U
نقشه پیش ساخته
unregenerated
U
دوباره ساخته نشده
unregenerate
U
دوباره ساخته نشده
blueprint
U
نقشه پیش ساخته
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
man-made
U
ساخته دست انسان
man made
U
ساخته دست انسان
tubular
U
ساخته شده ازلوله
teacher made test
U
ازمون معلم ساخته
pre cast concrete
U
بتن پیش ساخته
zipgun
U
طپانچه دست ساخته
modular design
U
مدل پیش ساخته
wolframic
U
ساخته شده ازتنگستن
marmorean
U
ساخته شده از مرمر
stanchion
U
ستون پیش ساخته
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
rebuilds
U
چیز دوباره ساخته شده
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
reed
U
قصب ساخته شده ازنی
rebuild
U
چیز دوباره ساخته شده
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
slatted
U
ساخته شده از تکههای باریک
pinwale
U
ساخته شده ازالیاف باریک
fictile
U
فرف سفالی ساخته شده از گل
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
half timber
U
ساخته شده از الوار کوتاه
piragua
U
ساخته شده ازتنه درخت
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
home-made
<adj.>
U
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
whole wheat
U
ساخته شده از گندم ساییده
herbal
U
ساخته شده از علف وگیاه
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
wickerwork
U
ساخته شده از ترکه سبدسازی
alligators
U
ساخته شده ازپوست تمساح
wooden
U
از چوب ساخته شده خشن
plate girder
U
تیر ساخته شده از تسمه
icehouse
U
خانه وساختمان ساخته شده از یخ
alligator
U
ساخته شده ازپوست تمساح
Who has composed this tune?
U
این آهنگ راکی ساخته ؟
ice crete
U
بتون یک پارچه یا پیش ساخته
sapphirine
U
ساخته شده ازیاقوت کبود
gimmal
U
ساخته شده از حلقههای تودرتو
expansion
U
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
trabeated
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
original
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
originals
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on chip
U
مدار ساخته شده روی یک قطعه
collapsible form work
U
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
specification
U
یات مشخصات ساخته نشده باشد
Is there anything I can do to help?
U
آیا کاری از دست من ساخته است ؟
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
trabeation
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
twice laid
U
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
site concrete
U
بتنی که در پای کار ساخته شود
productive
U
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
paisley
U
ساخته شده از پشم نرم کشمیری
gyle
U
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
waxen
U
ساخته شده از موم مومی شکل
oaken
U
ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
hand made brick
U
اجر ساخته شده با قالب دستی
alpaca
U
پارچهء ساخته شده ازپشم الپاکا
Ethiopian architecture
U
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
technology
U
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
prototype
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
viaduct
U
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
viaducts
U
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
fibre ribbon
U
ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
persepolis
U
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
hydro
U
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
technologies
U
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
durn
U
[تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
iambic verse
U
شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
shacks
U
خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
custom-built
U
آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
prototypes
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com