English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pinwale U ساخته شده ازالیاف باریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slatted U ساخته شده از تکههای باریک
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
swathe U ردیف باریک راه باریک
swathes U ردیف باریک راه باریک
swath U ردیف باریک راه باریک
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
framed U ساخته
wrought U ساخته
soi disant U خود ساخته
manufactured head U سر ساخته شده
haniwork U دست ساخته
ruled surface U سطح خط ساخته
it is made U ساخته میشود
makable U ساخته شدنی
artificalism U ساخته پنداری
self formed U خود ساخته
irowork U اهن ساخته
immature U نیم ساخته
officinal U ساخته واماده
self constituted U خود ساخته
bamboos U ساخته شده از نی
bamboo U ساخته شده از نی
pukka U ساخته شده
pucka U ساخته شده
prefabricated U پیش ساخته
i do not have it in me U از من ساخته نیست
prefabricate U پیش ساخته
simulated U شبیه ساخته
fecit U ساخته است
precast U پیش ساخته
prefab U پیش ساخته
made U ساخته شده
paved ford U گدار ساخته
self-made U خود ساخته
self made U خود ساخته
hand made U ساخته دست
prefabs U پیش ساخته
marmorean U ساخته شده از مرمر
man made U ساخته دست انسان
modular design U مدل پیش ساخته
build up beam U تیر ساخته شده
stanchion U ستون پیش ساخته
unregenerate U دوباره ساخته نشده
marmoreal U ساخته شده از مرمر
blueprint U نقشه پیش ساخته
man-made U ساخته دست انسان
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
heparin U که در کبد ساخته میشود
tubular U ساخته شده ازلوله
india rubbers U ساخته شده از لاستیک
pre fabricated U پیش ساخته شده
india rubber U ساخته شده از لاستیک
blueprints U نقشه پیش ساخته
pre cast concrete U بتن پیش ساخته
built up beam U تیر ساخته شده
it is made U ساخته شده است
fabrication U کالاهای ساخته شده
teacher made test U ازمون معلم ساخته
finished goods U کالاهای ساخته شده
high wrought U با استادی ساخته شده
synthetic tar U قطران باز ساخته
zipgun U طپانچه دست ساخته
intermediate product U محصول نیم ساخته
wolframic U ساخته شده ازتنگستن
unregenerated U دوباره ساخته نشده
cellulosic U ساخته شده از سلول
whole wheat U ساخته شده از گندم ساییده
icehouse U خانه وساختمان ساخته شده از یخ
ice crete U بتون یک پارچه یا پیش ساخته
broadloom U ساخته شده درکارگاه وسیع
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
Who has composed this tune? U این آهنگ راکی ساخته ؟
rebuilds U چیز دوباره ساخته شده
alligator U ساخته شده ازپوست تمساح
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
herbal U ساخته شده از علف وگیاه
gimmal U ساخته شده از حلقههای تودرتو
half timber U ساخته شده از الوار کوتاه
wickerwork U ساخته شده از ترکه سبدسازی
plate girder U تیر ساخته شده از تسمه
piragua U ساخته شده ازتنه درخت
home-made <adj.> U در خانه ساخته [تهیه] شده
wooden U از چوب ساخته شده خشن
alligators U ساخته شده ازپوست تمساح
modular design U مدل ساختمانی پیش ساخته
spar bridge U پل ساخته شده ازگرده چوب
rebuild U چیز دوباره ساخته شده
sculpturesque U ساخته شده بشکل مجسمه
fictile U فرف سفالی ساخته شده از گل
reed U قصب ساخته شده ازنی
sapphirine U ساخته شده ازیاقوت کبود
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
specification U یات مشخصات ساخته نشده باشد
paisley U ساخته شده از پشم نرم کشمیری
on chip U مدار ساخته شده روی یک قطعه
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
site concrete U بتنی که در پای کار ساخته شود
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
oaken U ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
waxen U ساخته شده از موم مومی شکل
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
hand made brick U اجر ساخته شده با قالب دستی
Is there anything I can do to help? U آیا کاری از دست من ساخته است ؟
alpaca U پارچهء ساخته شده ازپشم الپاکا
He is cut out for it ( this job ). U برای اینکار ساخته شده است
Ethiopian architecture U معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
originals U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
twice laid U ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
thinnest U باریک
fine drawn U باریک
fine spun U باریک
reedy U باریک
reediest U باریک
straits U باریک
angustate U باریک
needle-nose pliers دم باریک
strait U باریک
gracile U باریک
thinners U باریک
thinned U باریک
thin U باریک
thins U باریک
slat U باریک
slats U باریک
hairlike U باریک
slices U باریک
tendered U باریک
narrowest U باریک
capillary U باریک
narrowed U باریک
tender U باریک
leptocephalic U سر باریک
thready U باریک
long nose U دم باریک
slender U باریک
capillaries U باریک
lathy U باریک
narrow headed U سر باریک
narrow U باریک
attenute U باریک
reedier U باریک
tendering U باریک
trickly U باریک
slice U باریک
tenderest U باریک
narrower U باریک
tenuous U باریک
custom-built U آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
Golden House U [سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
technologies U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
durn U [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
nitrosulphuric U ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
fibre ribbon U ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
viaducts U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
viaduct U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
timber dam U سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
widdy U طناب یا بند ساخته شده ازترکه نرم
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
persepolis U شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
iambic verse U شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
shack U خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
shacks U خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
hydro U هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
corniche U جادهای که بر لبه پرتگاهی ساخته شده باشد
nicely U نکته باریک
funneled U باریک شدن
funnels U باریک شدن
funneling U باریک شدن
funnelling U باریک شدن
gracile nucleus U هسته باریک
gracilis nucleus U هسته باریک
funnel U باریک شدن
flagelliform U باریک ودراز
asthenic body type U سنخ باریک تن
asthenic physique U سنخ باریک تن
barbicel U رشته باریک پر
inswept U جلو باریک
narrow leaved U باریک برگ
dogtrot U راه باریک
long nose U انبر دم باریک
leptodactyl U باریک پنجه
d. of a situation U موقعیت باریک
bridle track U راه باریک
canaliculus U سوراخ باریک
metaphisical U باریک بین
narrow goods U کاذی باریک
lanes U راه باریک
hydra U مار باریک
hydrae U مار باریک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com