Total search result: 201 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
cat's cradle U |
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
family U |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
 |
 |
families U |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
 |
 |
irrigational schemes U |
طرحهای ابیاری |
 |
 |
regional projects U |
طرحهای منطقهای |
 |
 |
key projects U |
طرحهای کلیدی |
 |
 |
agricultural projects U |
طرحهای کشاورزی |
 |
 |
mational projects U |
طرحهای ملی |
 |
 |
bender gestalt test U |
ازمون طرحهای بندر |
 |
 |
quasi experimental designs U |
طرحهای شبه ازمایشی |
 |
 |
charted U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
charts U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
target discrimination U |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
 |
 |
chart U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
charting U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
systems analysis U |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
 |
 |
fractional U |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
 |
 |
blocage U |
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.] |
 |
 |
selectable U |
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند |
 |
 |
symbiosis U |
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم |
 |
 |
project loans U |
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه |
 |
 |
bender visual motor gestalt test U |
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر |
 |
 |
pyon son keut U |
نوک انگشتان |
 |
 |
yohan nukite U |
ضربه با انگشتان |
 |
 |
hirake U |
مفصلهای انگشتان |
 |
 |
with fingers interlocked U |
با انگشتان در هم افتاده |
 |
 |
palicoot U |
نوک انگشتان پا |
 |
 |
heterogeneous network U |
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند |
 |
 |
vortex separation U |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
 |
 |
fdm U |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
 |
 |
utopianism U |
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات |
 |
 |
interdigitate U |
واقع در میان انگشتان |
 |
 |
presses U |
فشار دادن با انگشتان |
 |
 |
press U |
فشار دادن با انگشتان |
 |
 |
interdigital U |
واقع در میان انگشتان |
 |
 |
finger dexterity test U |
ازمون چالاکی انگشتان |
 |
 |
utopism U |
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات |
 |
 |
toho U |
اعضای انگشتان نشانه و شست |
 |
 |
athlete's foot U |
ترک خوردن بین انگشتان پا |
 |
 |
athlete's foot U |
نوعی مرض قارچی انگشتان |
 |
 |
paint program U |
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد |
 |
 |
allocates U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
allocating U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
allocate U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
target offset methode U |
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی |
 |
 |
functioned U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
function U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
functions U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
touch U |
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان |
 |
 |
touches U |
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان |
 |
 |
estate in common U |
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع |
 |
 |
keilo U |
ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده |
 |
 |
trap U |
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش |
 |
 |
buses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussed U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bus U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bused U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
frequency U |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
 |
 |
frequencies U |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
 |
 |
allogamous U |
مختلف الجنس و مختلف النوع |
 |
 |
profile U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profiled U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profiling U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profiles U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
tree of life U |
درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.] |
 |
 |
spanning U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
 |
 |
span U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
 |
 |
Can count on the fingers of one hand <idiom> U |
رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود] |
 |
 |
spans U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
 |
 |
spanned U |
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر |
 |
 |
highways U |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
 |
 |
highway U |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
 |
 |
scareup U |
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن |
 |
 |
tactics U |
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه |
 |
 |
hunting design U |
طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.] |
 |
 |
Short – term ( long – term ) projects . U |
طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت ) |
 |
 |
home row U |
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد |
 |
 |
decollate U |
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی |
 |
 |
star design U |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
 |
 |
shed U |
خون جاری ساختن جاری ساختن |
 |
 |
shedding U |
خون جاری ساختن جاری ساختن |
 |
 |
sheds U |
خون جاری ساختن جاری ساختن |
 |
 |
sundry U |
مختلف |
 |
 |
varying U |
مختلف |
 |
 |
diverse U |
مختلف |
 |
 |
divergent U |
مختلف |
 |
 |
dissimilar U |
مختلف |
 |
 |
off U |
مختلف |
 |
 |
disparate U |
مختلف |
 |
 |
various U |
مختلف |
 |
 |
miscellaneous U |
مختلف |
 |
 |
discrepant U |
مختلف |
 |
 |
variegated U |
مختلف |
 |
 |
polyphyletic U |
مختلف الاجداد |
 |
 |
two discrepant stories U |
دو حکایت مختلف |
 |
 |
variant U |
گوناگون مختلف |
 |
 |
half breed U |
از نژاد مختلف |
 |
 |
half caste U |
ازنژاد مختلف |
 |
 |
heterochromatic U |
مختلف اللون |
 |
 |
asynchronous U |
مختلف الزمان |
 |
 |
miscellaneous works U |
کارهای مختلف |
 |
 |
polyphyletic U |
از نژادهای مختلف |
 |
 |
variously U |
بطور مختلف |
 |
 |
variate U |
مختلف کردن |
 |
 |
diversely U |
به اشکال مختلف |
 |
 |
several U |
جدا مختلف |
 |
 |
diverse U |
مختلف مخالف |
 |
 |
international U |
مربوط به کشورهای مختلف |
 |
 |
internationals U |
مربوط به کشورهای مختلف |
 |
 |
stock market U |
بورس کالاهای مختلف |
 |
 |
plug U |
ورودی که به وسایل مختلف |
 |
 |
stock markets U |
بورس کالاهای مختلف |
 |
 |
syntax U |
هم اهنگی قسمتهای مختلف |
 |
 |
plugs U |
ورودی که به وسایل مختلف |
 |
 |
plugging U |
ورودی که به وسایل مختلف |
 |
 |
holdalls U |
جعبه اسبابهای مختلف |
 |
 |
holdall U |
جعبه اسبابهای مختلف |
 |
 |
multifarious U |
دارای انواع مختلف |
 |
 |
run around <idiom> U |
گردش درمناطق مختلف |
 |
 |
play off <idiom> U |
رفتار مختلف با اشخاص |
 |
 |
various books U |
کتابهای گوناگون یا مختلف |
 |
 |
variform U |
گوناگون مختلف الشکل |
 |
 |
varisized U |
دارای اندازههای مختلف |
 |
 |
eccentric U |
مختلف المرکز بودن |
 |
 |
eccentrics U |
مختلف المرکز بودن |
 |
 |
team tennis U |
بازیهای مختلف تنیس |
 |
 |
stage U |
مراحل مختلف یک موشک |
 |
 |
stages U |
مراحل مختلف یک موشک |
 |
 |
The various strata of society. U |
طبقات مختلف اجتماع |
 |
 |
rank and file U |
شئون مختلف نظامی |
 |
 |
intercollegiate U |
بین کالجهای مختلف |
 |
 |
heterochromatic U |
دارای رنگهای مختلف |
 |
 |
interracial U |
بین نژادهای مختلف |
 |
 |
interrace U |
بین نژادهای مختلف |
 |
 |
commodity loading U |
بارگیری کالاهای مختلف |
 |
 |
miscellanist U |
نویسنده مطالب مختلف |
 |
 |
diversiform U |
دارای اشکال مختلف |
 |
 |
multi tone horn U |
بوق با اصوات مختلف |
 |
 |
disjunctive U |
دارای دو شق مختلف فصلی |
 |
 |
process U |
مراحل مختلف چیزی |
 |
 |
processes U |
مراحل مختلف چیزی |
 |
 |
gather U |
دریافت داده از منابع مختلف |
 |
 |
FTAM U |
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف |
 |
 |
fun house U |
محل سرگرمی وتفریحات مختلف |
 |
 |
castes U |
طبقات مختلف مردم هند |
 |
 |
bytes U |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
 |
 |
allomorph U |
تصاریف مختلف کلمه یا فعل |
 |
 |
syncretic U |
تلفیق کننده عقاید مختلف |
 |
 |
stochastic U |
دارای تغییردر مواقع مختلف |
 |
 |
caste U |
طبقات مختلف مردم هند |
 |
 |
polytechnical U |
وابسته به علوم عملی مختلف |
 |
 |
gathered U |
دریافت داده از منابع مختلف |
 |
 |
interstates U |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
 |
 |
scatter around <idiom> U |
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن |
 |
 |
blocky U |
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف |
 |
 |
bipolar U |
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n |
 |
 |
walleyed U |
انواع مختلف اردک ماهی |
 |
 |
walleye U |
انواع مختلف اردک ماهی |
 |
 |
middling U |
اجناس مختلف از درجه متوسط |
 |
 |
figure skate U |
اسکیت با انجام حرکات مختلف |
 |
 |
interstate U |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
 |
 |
homonymous U |
دارای دویاچند معنی مختلف |
 |
 |
interbreed U |
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن |
 |
 |
interdisciplinary U |
مربوط به رشتههای مختلف علمی |
 |
 |
byte U |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
 |
 |
general purpose machine U |
دستگاه برای اهداف مختلف |
 |
 |
outcross U |
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم |
 |
 |
polytechnic U |
وابسته به علوم عملی مختلف |
 |
 |
adapter U |
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف |
 |
 |
catamarans U |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
 |
 |
polygenesis U |
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف |
 |
 |
polytechnics U |
وابسته به علوم عملی مختلف |
 |
 |
catamaran U |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
 |
 |
multi rate meter U |
کنتور با چند نرخ مختلف |
 |
 |
halftones U |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
 |
 |
pantheons U |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
 |
 |
eurybathic U |
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب |
 |
 |
playback rate scale factor U |
صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود |
 |
 |
pantheon U |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
 |
 |
circuit training U |
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری |
 |
 |
halftone U |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
 |
 |
country file U |
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند |
 |
 |
polytechnics U |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
 |
 |
masking U |
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه |
 |
 |
beef cuts U |
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو |
 |
 |
multiplex U |
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف |
 |
 |
variance U |
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی |
 |
 |
polytechnic U |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
 |
 |
packaged U |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
 |
 |
page U |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
 |
 |
polytechnical U |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
 |
 |
point U |
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین |
 |
 |
proteus U |
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته |
 |
 |
packages U |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
 |
 |
separate opinion U |
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد |
 |
 |
inequilateral U |
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع |
 |
 |
intermarriage U |
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف |
 |
 |
paged U |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
 |