English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
bed drop or bod fall U اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
cleck U ازتخم در اوردن
agamic U بی نیاز ازتخم نر
preovulatory U واقع شونده درمرحله قبل ازتخم گذاری
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
egg tooth U نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
parasyntetic U مشتق
anti derivative U ضد مشتق
formant U مشتق
offshoots U مشتق
derivatives U مشتق
offshoot U مشتق
paronym U مشتق
paronymous U مشتق
derivative U مشتق
derive U مشتق کردن
to d. itself U مشتق شدن
calcic U مشتق ازاهک
differential equations U معادلات مشتق
derived field U فیلد مشتق
autologous U مشتق از خود
derives U مشتق کردن
formative U کلمه مشتق
derivations U مشتق گیری
derive U مشتق شده از
derives U مشتق شده از
deriving U مشتق کردن
deriving U مشتق شده از
derivation U مشتق گیری
differentiator U مشتق گیر
differentiate U مشتق گرفتن
spiritous U مشتق ازالکل
silicic U مشتق از سیلیس
branches U مشتق شدن
branch U مشتق شدن
second derivative U مشتق دوم
denominators U مشتق کننده
denominator U مشتق کننده
parasyntetic U مشتق و مرکب
parial derivative U مشتق جزئی
differentiation U مشتق گیری
differentiates U مشتق گرفتن
diphyletic U مشتق از دو نیا
differentiating U مشتق گرفتن
patronymic U مشتق از نام پدر
Y' U مشتق ایگرگ [ریاضی]
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
Y prime U مشتق ایگرگ [ریاضی]
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
analysis U مشتق وتابع اولیه
derived demand U تقاضای مشتق شده
romanesque U مشتق از زبان لاتین
adscititious U مشتق از عامل خارجی
deverbative U مشتق شده از فعل
second derivative U مشتق مرتبه دوم
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
differential equation U معادله متغیر مشتق چیزی
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
potash U کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
chains U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
mellowing U رسیده
mellow U رسیده
mellows U رسیده
consummating U رسیده
ripe U رسیده
headed U رسیده
ripest U رسیده
consummate U رسیده
mellowed U رسیده
consummates U رسیده
riper U رسیده
consummated U رسیده
aceto U پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
structural U ساختمانی
structurally U ساختمانی
organic U ساختمانی
building line U بر ساختمانی
constructional U ساختمانی
full-fledged U بالغ رسیده
approved U به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
overdue U موعد رسیده
approvingly U به تایید رسیده
climactic U باوج رسیده
full fledged U بالغ رسیده
Inc U به ثبت رسیده
passed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
in- U :رسیده امده
in U :رسیده امده
maturation U رسیده شدن
jack in office U رسیده است
knee high U بزانو رسیده
ripely U بطور رسیده
new arrived U تازه رسیده
new come U تازه رسیده
over ripe U زیاد رسیده
in wards U کالای رسیده
floor length U رسیده بکف
culminant U باوج رسیده
overripe U بسیار رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
full U بالغ رسیده
imported U کالای رسیده
import U کالای رسیده
allowed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
It's time U وقتش رسیده که
fullest U بالغ رسیده
approved <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
importing U کالای رسیده
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
contractors plant U ماشینهای ساختمانی
structural member U عضو ساختمانی
component U جزء ساختمانی
site U زمین ساختمانی
structural steel U فولاد ساختمانی
building sites U کارگاه ساختمانی
structural timber U الوار ساختمانی
sites U زمین ساختمانی
basic construction unit U واحد ساختمانی
structural joints U درزهای ساختمانی
components U جزء ساختمانی
structrual stability U استحکام ساختمانی
structrual stability U ثبات ساختمانی
building site U کارگاه ساختمانی
grillage U شبکه ساختمانی
site office U دفتر ساختمانی
structrual steelwork U فولاد ساختمانی
structual engineering U مهندس ساختمانی
structural drawing U نقشه ساختمانی
structural factor U ضریب ساختمانی
member U جزء ساختمانی
members U جزء ساختمانی
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
structural crack U ترک ساختمانی
structural concrete U بتن ساختمانی
construction joints U درزهای ساختمانی
building unit U واحد ساختمانی
ashler U سنگ ساختمانی
ashlar U سنگ ساختمانی
monumentality U عظمت ساختمانی
site building U زمین ساختمانی
sited U زمین ساختمانی
sited U کارگاه ساختمانی
timber U چوب ساختمانی
site U کارگاه ساختمانی
contractors yard U واحد ساختمانی
to found a building U ساختمانی بینادکردن
construction joint U درز ساختمانی
sites U کارگاه ساختمانی
building work U کار ساختمانی
Construction works . U عملیات ساختمانی
constructive U مفید ساختمانی
artificial stone U سنگ ساختمانی
building operations U عملیات ساختمانی
building material U مصالح ساختمانی
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
building limes U اهک ساختمانی
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش رسیده از خارج
intersection point U نقطه بهم رسیده
pensionable U وقت بازنشستگی رسیده
bequest U ارثی که بنابوصیت رسیده
saturant U بحد اشباع رسیده
Did it ever occur to you that … U تا کنون بفکرت رسیده که ...
raised to the purple U بپایه مترانی رسیده
inwards U واردات کالای رسیده
indents U سفارش رسیده از خارج
elvis has left the building <idiom> U [نمایش به اتمام رسیده]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com