Perdic | زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	housemother U	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
	housemothers U	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	boarding U	مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
	boniface U	صاحب مهمانخانه ورستوران
	innholder U	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
	jointer U	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
	boardinghouse U	پانسیون
	boarding houses U	پانسیون
	boarding house U	پانسیون
	boarded U	پانسیون شدن
	clubhouses U	پانسیون عزبها
	clubhouse U	پانسیون عزبها
	pension U	پانسیون شدن
	pension U	مقرری پانسیون
	pensions U	مقرری پانسیون
	pensions U	پانسیون شدن
	board U	پانسیون شدن
	for half board U	برای نیم پانسیون
	for full board U	برای تمام پانسیون
	pension U	حقوق بازنشستگی پانسیون
	pensions U	حقوق بازنشستگی پانسیون
	Can you recommend a guest house? U	آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
	public houses U	مهمانخانه
	public house U	مهمانخانه
	hotels U	مهمانخانه
	lodging house U	مهمانخانه
	hotel U	مهمانخانه
	guest houses U	مهمانخانه
	guest house U	مهمانخانه
	restaurateurs U	مهمانخانه دار
	inns U	مهمانخانه کاروانسرا
	landladies U	زن مهمانخانه دار
	restauranteur U	مهمانخانه دار
	boots U	شاگرد مهمانخانه
	innholder U	مهمانخانه دارinnervate
	inn U	مهمانخانه کاروانسرا
	landlady U	زن مهمانخانه دار
	garcon U	پیشخدمت مهمانخانه
	hostler U	مهمانخانه دار
	bellboy U	پادو مهمانخانه
	restaurateur U	مهمانخانه دار
	bellboys U	پادو مهمانخانه
	goodman U	سالار مهمانخانه دار
	lobbies U	سالن هتل و مهمانخانه
	bills of fare U	صورت اغذیه مهمانخانه
	bill of fare U	صورت اغذیه مهمانخانه
	lobby U	سالن هتل و مهمانخانه
	maitred'hotel U	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
	service charge U	سرویس مهمانخانه وغیره
	lobbied U	سالن هتل و مهمانخانه
	table d'hote U	خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
	to a at a hoted U	به مهمانخانه واردشدند واردمهمانخانه شدن
	cookshop U	دکان خوراک پزی مهمانخانه
	plank U	تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
	bellhops U	مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
	licensed victualler U	مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
	bellhop U	مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
	reservation U	رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
	reservations U	رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
	barman U	مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
	barmen U	مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
	masters U	صاحب
	padrone U	صاحب
	lords U	صاحب
	lord U	صاحب
	owner U	صاحب
	mastered U	صاحب
	master U	صاحب
	ownerless U	بی صاحب
	owners U	صاحب
	assayer U	صاحب عیار
	man of place U	صاحب منصب
	building owner U	صاحب کار
	concessionaire U	صاحب امتیاز
	concessionary U	صاحب امتیاز
	concessioner U	صاحب امتیاز
	manufacturers U	صاحب کارخانه
	waif U	مال بی صاحب
	signatory U	صاحب امضا
	planter U	صاحب مزرعه
	planters U	صاحب مزرعه
	sharecropper U	صاحب نسق
	shop keeper U	صاحب دکان
	manufacturer U	صاحب کارخانه
	official U	صاحب منصب
	permit holder U	صاحب جواز
	owner of a property U	صاحب ملک
	officiary U	صاحب منصب
	Distinguished . Titled. U	صاحب عنوان
	of consequence U	صاحب شان
	nursery man U	صاحب قلمستان
	notary public U	صاحب محضر
	no man's land U	سرزمین بی صاحب
	restauranteur U	صاحب رستوران
	seignior U	صاحب تیول
	homeowners U	صاحب خانه
	office-holder U	صاحب مقام
	unowned U	بی صاحب بیمالک
	titlist U	صاحب سندمالکیت
	stock holder U	صاحب سهم
	slaveholder U	صاحب برده
	office-holders U	صاحب مقام
	shipowner U	صاحب کشتی
	monopolist U	صاحب انحصار
	master of the time U	صاحب الزمان
	in the saddle U	صاحب اختیار
	in power U	صاحب مقام
	grantee U	صاحب امتیاز
	free ball U	توپ بی صاحب
	feudatory U	صاحب تیول
	feudary U	صاحب تیول
	manufaturer U	صاحب کارخانه
	man of place U	صاحب مقام
	liege U	صاحب تیول
	licence owner U	صاحب امتیاز
	lessor U	صاحب ملک
	landholder U	صاحب ملک
	land lady U	زن صاحب ملک
	homeowner U	صاحب خانه
	signatories U	صاحب امضا
	resolute U	صاحب عزم
	industrialists U	صاحب صنعت
	industrialist U	صاحب صنعت
	licensees U	صاحب جواز
	licensee U	صاحب جواز
	shareholders U	صاحب سهم
	sovereigns U	صاحب سیادت
	sovereign U	صاحب سیادت
	laird U	صاحب زمین
	lairds U	صاحب زمین
	beneficent U	صاحب کرم
	landowner U	صاحب ملک
	printer U	صاحب چاپخانه
	stockholders U	صاحب سهم
	stockholder U	صاحب سهم
	inviolable U	صاحب حرمت
	landowners U	صاحب ملک
	shareholder U	صاحب سهم
	restaurateurs U	صاحب رستوران
	restaurateur U	صاحب رستوران
	printers U	صاحب چاپخانه
	clear-sighted U	صاحب نظر
	strays U	جانور بی صاحب
	innkeeper U	صاحب مسافرخانه
	innkeepers U	صاحب مسافرخانه
	officers U	صاحب منصب
	benefactor U	صاحب خیر
	housemother U	زن صاحب خانه
	housemothers U	زن صاحب خانه
	officer U	صاحب منصب
	titled U	صاحب لقب
	landlady U	زن صاحب ملک
	stray U	جانور بی صاحب
	landladies U	زن صاحب ملک
	masters U	ارباب صاحب
	mastered U	ارباب صاحب
	employer U	صاحب کار
	straying U	جانور بی صاحب
	employers U	صاحب کار
	master U	ارباب صاحب
	benefactors U	صاحب خیر
	prosecuting attorney U	صاحب منصب پارکه
	croupier U	کمک صاحب بانک
	placeman U	صاحب منصب اداری
	owning U	صاحب چیزی بودن
	proprietors U	صاحب حق طبق کتاب
	owner's risk U	ریسک صاحب کالا
	pooh bah U	صاحب چندین مقام
	proprietor U	صاحب حق طبق کتاب
	res nullius U	مال بلا صاحب
	to come into a property U	مالی را صاحب شدن
	to have something U	صاحب چیزی بودن
	to have something at one's disposal U	صاحب چیزی بودن
	staffs U	افسران صاحب منصبان
	staffed U	افسران صاحب منصبان
	licensees U	صاحب جواز یا امتیاز
	title-holders U	صاحب سند مالکیت
	licensee U	صاحب جواز یا امتیاز
	wharfinger U	صاحب لنگرگاه یابارانداز
	office-holder U	صاحب منصب دولت
	polygraphs U	صاحب تالیفات بسیار
	office-holders U	صاحب منصب دولت
	title-holder U	صاحب سند مالکیت
	staff U	افسران صاحب منصبان
	croupiers U	کمک صاحب بانک
	peered U	صاحب لقب اشرافی
	at owner's risks U	به هزینه صاحب مال
	cotton spinner U	صاحب کارخانه نخ ریسی
	in the saddle U	یراق صاحب مقام
	owned U	صاحب چیزی بودن
	peering U	صاحب لقب اشرافی
	newspapermen U	صاحب وگرداننده روزنامه
	yachtsman U	صاحب کشتی تفریحی
	yachtsmen U	صاحب کشتی تفریحی
	publican U	بیگانه صاحب میخانه
	endowed U	صاحب مال و مکنت
	challenge round U	مبارزه با صاحب عنوان
	chartered companies U	شرکتهای صاحب الامتیاز
	peer U	صاحب لقب اشرافی
	owns U	صاحب چیزی بودن
	martyologist U	صاحب تذکره شهدا
	polygraph U	صاحب تالیفات بسیار