Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
biogeochemistry
U
زمین شیمی زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bioinorganic chemistry
U
شیمی معدنی زیستی
geochemistry
U
شیمی خاک زمین شیمی
geochemistry
U
زمین شیمی
biochemists
U
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemist
U
متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemical
U
مربوط به شیمی حیاتی یازیست شیمی
biochemistry
U
شیمی حیات
[زیست شیمی]
biological chemistry
U
شیمی حیات
[زیست شیمی]
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
subsistence
U
زیستی
organic
U
زیستی
biologically
U
زیستی
biological
U
زیستی
biologism
U
زیستی نگری
biological clock
U
ساعت زیستی
biological system
U
نظام زیستی
biological shield
U
سپر زیستی
biogeography
U
جغرافیای زیستی
biological sciences
U
علوم زیستی
life science
U
دانش زیستی
life science
U
علوم زیستی
biofacies
U
رخساره زیستی
bioerosion
U
فرسایش زیستی
biological agent
U
عامل زیستی
biological correlation
U
همبستگی زیستی
biological extinction
U
انقراض زیستی
biological extinction
U
نابودی زیستی
existence load
U
بار زیستی
biological magnification
U
بزرگنمایی زیستی
biogenesis
U
پدیدایی زیستی
biological monitoring
U
فرابینی زیستی
biological pollution
U
الودگی زیستی
life sciences
U
علوم زیستی
life sciences
U
دانش زیستی
biological potential
U
توان زیستی
biofeedback
U
پس خوراند زیستی
biophysical
U
زیستی- فیزیکی
biotic succession
U
تواتر زیستی
biocinosis
U
مجتمع زیستی
biotic element
U
عنصر زیستی
bioerosion
U
فرسودگی زیستی
biorhythm
U
چرخه زیستی
biostimulant
U
محرک زیستی
biostimulant
U
انگیزای زیستی
biological shield
U
حفاظ زیستی
biotonus
U
تونوس زیستی
biotic succession
U
پیاپی زیستی
biochemical
U
زیستی- شیمیایی
biotype
U
سنخ زیستی
biological system
U
سازگان زیستی
biosystem
U
نظام زیستی
biosystem
U
سازگان زیستی
biological treatment
U
تسویه زیستی
bioluminescence
U
لومینانس زیستی
biosocial
U
زیستی- اجتماعی
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
biological classification
U
رده بندی زیستی
existence load
U
بار اقلام زیستی
bioclimatology
U
اقلیم شناسی زیستی
bionics
U
علم فرایندای زیستی
defense subsistence supply center
U
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
chemistry
U
شیمی
phamaceutical chemistry
U
شیمی دارویی
petrochemistry
U
شیمی نفت
theoretical chemistry
U
شیمی نظری
thermochemistry
U
شیمی گرمایی
thermochemistry
U
گرما شیمی
nuclear chemistry
U
شیمی هستهای
neurochemistry
U
شیمی اعصاب
photographic chemistry
U
شیمی عکاسی
electrochemistry
U
برق شیمی
coordination chemistry
U
شیمی کوئوردیناسیون
curdling chemistry
U
شیمی لخته
agrochemistry
U
شیمی زراعی
analytical chemistry
U
شیمی تجزیه
chemical engineering
U
مهندسی شیمی
chemical abstracts
U
چکیدههای شیمی
applied chemistry
U
شیمی کاربردی
astrochemistry
U
اختر شیمی
component
U
جزء در شیمی
polymer chemistry
U
شیمی بسپار
physical chemistry
U
شیمی فیزیک
concentration
U
غلظت
[شیمی]
chemists
U
شیمی دان
geometrical isomer
U
همپار شیمی
food chemistry
U
شیمی غذا
components
U
جزء در شیمی
chemistry
U
علم شیمی
pure chemistry
U
شیمی محض
biochemistry
U
زیست شیمی
biochemistry
U
زیست- شیمی
chemist
U
شیمی دان
chemotherapy
U
شیمی درمانی
inorganic chemistry
U
شیمی الی
industrial chemistry
U
شیمی صنعتی
iatrochemistry
U
شیمی پزشکی
organic chemistry
U
شیمی الی
zoochemistry
U
شیمی حیوانی
biological chemistry
U
زیست شیمی
petrochemical
U
شیمی نفت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
elemental analysis
U
آنالیز عنصری
[شیمی]
elemental analysis
U
فراکافت عنصری
[شیمی]
stereo chemistry
U
مبحث شیمی فضایی
macromolecular chemistry
U
شیمی درشت مولکول
physio chemical
U
وابسته به شیمی فیزیکی
histochemistry
U
شیمی بافتی وسلولی
organic
U
وابسته به شیمی الی
host guest chemistry
U
شیمی میزبان- میهمان
hood
U
گنبد دودکش
[شیمی]
biological chemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
acetify
U
اسیدی شدن
[شیمی]
dome
U
کلاهک دودکش
[شیمی]
hood
U
کلاهک دودکش
[شیمی]
biochemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
amylum
U
نشاسته
[زیست شیمی]
dome
U
گنبد دودکش
[شیمی]
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
parts per million
[ppm]
U
بخش در میلیون
[فیزیک]
[شیمی]
to acidify something
U
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
to acidify something
U
چیزی را اسیددار کردن
[شیمی]
quantum state
U
حالت کوانتومی
[فیزیک]
[شیمی]
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
zymurgy
U
مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
to stay floating
U
معلق ماندن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
to remain suspended
U
معلق ماندن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
starch
[Amylum]
U
نشاسته
[زیست شیمی]
[غذا و آشپزخانه]
leachate
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leach
[liquid formed by leaching]
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
coulomb
[C]
U
کولن
[یکای بار الکتریکی در اس آی]
[فیزیک]
[شیمی]
to suspend
U
معلق نگه داشتن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
electrostatic unit of charge
[esu]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
franklin
[Fr]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
statcoulomb
[statC]
U
استت کولن
[یکای الکترون]
[فیزیک]
[شیمی]
dimensionless quantity
U
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
radiochemistry
U
یک شاخه از شیمی که بااثرات شیمیایی رادیواکتیوسرو کار دارد
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
photochemistry
U
رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line
U
خط زمین
floored
U
کف زمین
globe
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
land n
U
زمین
lackland
U
بی زمین
rooter
U
زمین کن
floor
U
کف زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com