English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the past tense U زمان ماضی ماضی مطلق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
past or preterite d. U ماضی مطلق
the preterite tense U ماضی مطلق
preterit U زمان ماضی
hung U زمان ماضی فعل
led U زمان ماضی فعل lead
tore U زمان ماضی فعل tear
bade U زمان ماضی فعل bid
ran U زمان ماضی فعل run
left U : زمان ماضی فعل leave
hove U زمان ماضی فعل heave
flew U زمان ماضی فعل fly
felt U :زمان ماضی فعل feel
ground U زمان ماضی فعل grind
rang U زمان ماضی فعل ring
grew U زمان ماضی فعل grow
found U زمان ماضی واسم فعول find
founds U زمان ماضی واسم فعول find
bad U زمان ماضی قدیمی فعل bid
aoristic U وابسته به زمان ماضی غیر معین
had U زمان ماضی واسم مفعول فعل have
fought U زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
met U زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
should U زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
present perfect U مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
past U ماضی
past perfect tense U ماضی بعید
present perfect tense U ماضی کامل
knew U ماضی فعل Know
perfect tense U ماضی قریب
present perfect tense U ماضی قریب
past perfect U ماضی بعید
perfect tense U ماضی کامل
did not U ماضی منفی do
leant U ماضی فعل lean
present progressive U ماضی قریب استمراری
aorist U ماضی غیر معین
pluperfect U فعل ماضی بعید
preterit U وابسته بفعل ماضی
i wish you would go U بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
were U گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی was
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
absolute volue U مقدار مطلق قدر مطلق
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
alodial U مطلق
totalled U مطلق
totaled U مطلق
totaling U مطلق
totalling U مطلق
thetical U مطلق
totals U مطلق
inconditionate U مطلق
total U مطلق
categoric U مطلق
abstract U مطلق
sovereigns U مطلق
abstracting U مطلق
unalienable <adj.> U مطلق
sovereign U مطلق
allodial U مطلق
unalterable <adj.> U مطلق
inevitable <adj.> U مطلق
magisterial U مطلق
indispensable <adj.> U مطلق
inalienable <adj.> U مطلق
absolute <adj.> U مطلق
unconditional U مطلق
unrestrained U مطلق
implicit U مطلق
autocratic U مطلق
downright U مطلق
categorical U مطلق
thetic U مطلق
purest U مطلق
absolutes U مطلق
absolute U مطلق
free U مطلق
arbitrary U مطلق
purer U مطلق
pure U مطلق
starkly U مطلق
starkest U مطلق
starker U مطلق
stark U مطلق
utters U مطلق
utter U مطلق
slickest U مطلق
uttered U مطلق
slick U مطلق
abstracts U مطلق
freeing U مطلق
positive U مطلق
thorough going U مطلق
frees U مطلق
freed U مطلق
sheer U مطلق
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
absolute methanol U متانول مطلق
absolute judgment U قضاوت مطلق
arbitrary U مطلق مستبدانه
absolute liability U بدهی مطلق
absolute majority U اکثریت مطلق
absolute magnitude U قدر مطلق
absolute limen آستانه مطلق
absolute loader U بارکننده مطلق
absolute threshold آستانه مطلق
absolute monopoly U انحصار مطلق
absolute movement U حرکت مطلق
absolute nullity U بطلان مطلق
autocracy U حکومت مطلق
absolute scale U مقیاس مطلق
autocrats U سلطان مطلق
absolute price U قیمت مطلق
omnipotent U قادر مطلق
autocrats U حاکم مطلق
autocrat U سلطان مطلق
absolutism U مطلق گرایی
absolutism U مطلق گرائی
absolutism U مطلق نگری
autocratically U بطور مطلق
absolute paths U مسیر مطلق
absolute permeability U نفوذپذیری مطلق
absolute potential U پتانسیل مطلق
absolute poverty U فقر مطلق
absolute priority U اولویت مطلق
autocrat U حاکم مطلق
absolute altitude U ارتفاع مطلق
absolute deviation U انحراف مطلق
princes U فرمانروای مطلق
absolute discharge آزادی مطلق
absolute drought U خشکی مطلق
absolute efficiency U کارائی مطلق
absolute energy U انرژی مطلق
absolute density U چگالی مطلق
absolute deficiency U نقص مطلق
absolute accommodation U انطباق مطلق
absolute alcohol U الکل مطلق
absolute advantage U برتری مطلق
absolute address آدرس مطلق
absolute authortity U اختیار مطلق
absolute authortity U اقتدار مطلق
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
absolute address U نشانی مطلق
prince U فرمانروای مطلق
absolute error U خطای مطلق
anhydrous alcohol U الکل مطلق
absolute gravity U سنگینی مطلق
absolute humidity U رطوبت مطلق
absolute coulomb U کولن مطلق
absolute frequency U فراوانی مطلق
freehold U ملک مطلق
magistrially U بطور مطلق
magisterially U بطور مطلق
absolute frequency U بسامد مطلق
absolute error U اشتباه مطلق
absolute ether U اثر مطلق
abstractly U بطور مطلق
categorical imperative U امر مطلق
command automatism U فرمانبری مطلق
omnipotence U قدرت مطلق
dead halt U توقف مطلق
dynamic viscosity U گرانروی مطلق
imperator U فرمانروای مطلق
the positive d. U درجه مطلق
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com