Perdic | زمان تولید و تکثیر میکربهادر بدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	incubation time U	زمان تولید و تکثیر میکربهادر بدن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	reproductions U	تکثیر کردن تکثیر نشریات
	reproduction U	تکثیر کردن تکثیر نشریات
	production time U	زمان تولید
	cycle U	عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
	cycles U	عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
	cycled U	عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
	brake specific fuel consumption U	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
	turnaround time U	زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
	throughput U	نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
	capacity cost U	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
	line haul U	زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
	reproduction U	تکثیر
	reproductions U	تکثیر
	multiplicantion U	تکثیر
	multiplication U	تکثیر
	proliferation U	تکثیر
	manifolding U	تکثیر
	duplication U	تکثیر
	pullulation U	تکثیر
	pilot line operation U	کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
	embryophyte U	گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
	components U	1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
	component U	1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
	producer's goods U	هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
	reproducer U	تکثیر کننده
	progation U	توسعه تکثیر
	reproducible U	قابل تکثیر
	multiplier U	تکثیر کننده
	reproducibility U	قابلیت تکثیر
	proliferous U	تکثیر شونده
	propagation U	تکثیر تبلیغ
	propagator U	تکثیر کننده
	multiplicable U	قابل تکثیر
	mimeograph U	ماشین تکثیر
	multipliable U	قابل تکثیر
	muliply U	تکثیر کردن
	propagable U	قابل تکثیر
	mimeograph U	دستگاه تکثیر
	reproduces U	تکثیر کردن
	reproduced U	تکثیر کردن
	propagates U	تکثیر کردن
	propagating U	تکثیر کردن
	reproduce U	تکثیر کردن
	multiplying U	تکثیر کردن
	reproducing U	تکثیر کردن
	multiply U	تکثیر کردن
	multiplies U	تکثیر کردن
	multiplied U	تکثیر کردن
	propagated U	تکثیر کردن
	multiplication U	افزایش تکثیر
	propagate U	تکثیر کردن
	cache memory U	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
	cache U	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
	caches U	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
	second U	مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
	seconds U	مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
	seconding U	مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
	seconded U	مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
	proliferous U	قابل تکثیر شکوفا
	camera ready copy U	کپی اماده تکثیر
	duplicate U	تکثیر کردن نسخه ها
	agamogenesis U	تکثیر غیر جنسی
	duplicating U	تکثیر کردن نسخه ها
	duplicated U	تکثیر کردن نسخه ها
	mimeograph U	تکثیر کردن استنسیل
	duplicates U	تکثیر کردن نسخه ها
	euler theorem U	در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
	magnetic tape record reproduce system U	سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
	copy plot U	تکثیر از روی نسخه اصلی
	blastogenesis U	تکثیر از راه جوانه زدن
	agamete U	تکثیر سلولی غیر جنسی
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	fair drawing U	طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
	increasing cost industry U	حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
	realtime U	زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
	circuits U	روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
	circuit U	روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
	road time U	یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
	apomixis U	تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
	gamete U	سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
	planar U	روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
	It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U	آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
	derived demand U	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
	cost fraction U	نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
	declassified cost U	هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
	oem U	شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
	apomict U	کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
	matrixes U	چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
	matrix U	چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
	access time U	کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
	IAM U	فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
	references U	نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
	reference U	نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
	acceleration principle U	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
	seek time U	زمان جستجو زمان طلب
	arrival U	زمان حضور زمان رسیدن
	arrivals U	زمان حضور زمان رسیدن
	present U	زمان حاضر زمان حال
	presented U	زمان حاضر زمان حال
	presenting U	زمان حاضر زمان حال
	presents U	زمان حاضر زمان حال
	response time U	زمان جواب زمان پاسخگویی
	read time U	زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
	spermary U	غده تولید کننده منی محل تولید منی
	tour of duty U	زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
	family U	محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
	families U	محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
	mixed capitalism U	نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
	fullest U	مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
	full U	مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
	timed U	مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
	times U	مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
	time U	مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
	dive schedule U	جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
	gnp gap U	شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
	imprescriptible U	وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
	unemployment compensation U	پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
	equation of time U	خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
	execution U	1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
	loom time U	مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
	half U	جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	interlook dormant period U	زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
	frequencies U	زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
	frequency U	زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
	producers burden of tax U	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
	splits U	زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
	early time U	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
	short cycle annealing U	سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
	cryptoperiod U	زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
	tensing U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	tensest U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	tenser U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	tensed U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	tenses U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	tense U	زمان فعل تصریف زمان فعل
	angular velocity sight U	زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
	station time U	زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
	turn out U	تولید
	articulation U	تولید
	progeniture U	تولید
	assembly U	تولید
	productions U	تولید
	low productivity U	تولید کم
	production technique U	فن تولید
	total product U	تولید کل
	aggregate output U	تولید کل
	total output U	تولید کل
	fabrication U	تولید
	manufactures U	تولید
	manufactured U	تولید
	manufacture U	تولید
	production rule U	تولید
	generation U	تولید
	product U	تولید
	output U	تولید
	outputs U	تولید
	assembly line U	خط تولید
	assembly lines U	خط تولید
	products U	تولید
	genesis U	تولید
	generations U	تولید
	production U	تولید
	production line U	خط تولید
	production lines U	خط تولید
	begotten U	تولید کرده
	carcinogenesis U	تولید سرطان
	aggregate production function U	تابع تولید کل
	mode of production U	طرز تولید
	production period U	دوره تولید
	begets U	تولید کردن
	chymification U	تولید کیموس
	agents of production U	عوامل تولید
	chylification U	تولید کیلوس
	aggradation of permafrost U	تولید مه شبنم
	factors of production U	عوامل تولید
	reproductivity U	استعداد تولید
	aggradation of permafrost U	تولید شبنم
	beeps U	تولید صدا
	production factors U	عوامل تولید
	begetting U	تولید کردن
	mode of production U	شیوه تولید
	scale of production U	مقیاس تولید
	regenerates U	تولید مجدد
	regenerated U	تولید مجدد
	regenerate U	تولید مجدد
	capital intensive technique U	فن تولید سرمایه بر
	means of production U	وسایل تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	metagenesis U	تناوب تولید
	overproduction U	اضافه تولید
	mode of production U	وجه تولید
	bring forward U	تولید کردن
	branches of production U	شاخههای تولید
	regenerating U	تولید مجدد
	raise U	تولید کردن
	turn out U	تولید کردن
	beeping U	تولید صدا
	average product U	تولید متوسط
	beeped U	تولید صدا