English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
budget period U زمان بودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
unfunded U بی بودجه
budgeted U بودجه
budgets U بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
possibilities line U خط بودجه
budget U بودجه
budget line U خط بودجه
unified budget U بودجه واحد
appropriation U اختصاص بودجه
appropriation limitation U محدودیت بودجه
cyclical budget U بودجه دورانی
balanced budget U بودجه متوازن
cyclical budget U بودجه ادواری
current budget U بودجه جاری
military funds U بودجه نظامی
municipal budget U بودجه شهرداری
annual budget U بودجه سالانه
national budget U بودجه ملی
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
variable budget U بودجه متغیر
budget balance U تعادل بودجه
budget balance U توازن بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
cash budget U بودجه نقدی
capital budget U بودجه تاسیساتی
budgetary control U کنترل بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
budget period U دوره بودجه
budget surplus U مازاد بودجه
budget process U مراحل بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget deficit U کسر بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget ceiling U سقف بودجه
budget comittee U گروه بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
administrative budget U بودجه اداری
budget process U فرایند بودجه
budgeting U بودجه ریزی
household budget U بودجه خانوار
operating budget U بودجه عملیاتی
government budget U بودجه دولت
margins U بودجه احتیاطی
capital budget U بودجه سرمایهای
budgetary U مربوط به بودجه
program budget U بودجه برنامهای
deficits U کسر بودجه
state budget U بودجه دولت
preliminary budget U بودجه ابتدائی
margin U بودجه احتیاطی
flexible budget U بودجه متغیر
development budget U بودجه عمرانی
government dificit surplus U کسر بودجه
financial budget U بودجه مالی
deficit U کسر بودجه
fixed budget U بودجه ثابت
preliminary budget U بودجه مقدماتی
family budget U بودجه خانوار
family budget U بودجه خانواده
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
budget classification U طبقه بندی بودجه
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
command budget estimate U براورد بودجه یکان
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
deficit financing U تامین کسر بودجه
operating budget U بودجه بهره برداری
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presented U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
budgetary control U کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
competroller U سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
yet U تا ان زمان
time of blowing U زمان دم
contemporaneous U هم زمان
date U زمان
simultaneously U در یک زمان
dates U زمان
thence U از ان زمان
whene'er U هر زمان
zeitgeist U زمان
terming U زمان
termed U زمان
term U زمان
stroke U زمان
synchronous U هم زمان
time-piece U زمان
thitherto U تا ان زمان
synchrone U هم زمان
cotemporaneous U هم زمان
timed U زمان
tempos U زمان
tempo U زمان
times U زمان
clock U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
timepiece U زمان
clocks U زمان ها
cycle time U زمان
periods U زمان
time U زمان
period U زمان
time consuming U زمان بر
time-consuming U زمان بر
stroking U زمان
strokes U زمان
stroked U زمان
coinstantaneous U هم زمان
away U از ان زمان
distribution time U زمان توزیع
down time U زمان توقف
down time U زمان تلف
holding time U زمان نگهداری
delay time U زمان تاخیر
peace time U در زمان صلح
handleing time U زمان بررسی
dwell idling time U زمان هرزگردی
fire time U زمان انفجار
lapses U گذشت زمان
dilation of time U انبساط زمان
run time U زمان اجرا
greenwich time U زمان گرینیچ
peace time U زمان صلح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com