English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biological half time U زمان امکان فعالیت عامل میکربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biological half time U زمان فعالیت یک عامل میکروبی
biological agent U عامل میکربی
depressant U دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
activity time U زمان هر فعالیت
early finish U زودترین زمان ختم یک فعالیت
latest finish time U دیرترین زمان ختم یک فعالیت
early start U زودترین زمان شروع یک فعالیت
duration U براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
managers U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
Windows GDI U مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
Windows API U مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
biological U میکربی
bacterial U میکربی
biologically U میکربی
chemical biological and radiological U میکربی ورادیولوژیکی
biological warfare U جنگ میکربی
biological defense U پدافند میکربی
Windows Explorer U گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
biological weapon U جنگ افزار میکربی
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
biological defense U پدافند بر علیه تک میکربی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
acting U فعالیت
activity U فعالیت
activities U فعالیت
exercised U فعالیت
actuality U فعالیت
activeness U فعالیت
stirs U فعالیت
stirrings U فعالیت
activation U فعالیت
exercise U فعالیت
exercises U فعالیت
stir U فعالیت
functioned U فعالیت
function U فعالیت
stirred U فعالیت
functions U فعالیت
publicity drive U فعالیت تبلیغاتی
inactivity U عدم فعالیت
auxiliary activity U فعالیت فرعی
low activity U فعالیت پایین
business activity U فعالیت بازرگانی
cerebration U فعالیت مغزی
hey day U روز پر فعالیت
critical activity U فعالیت بحرانی
activity coefficient U ضریب فعالیت
somatotonia U فعالیت گرایی
advertising campaign U فعالیت تبلیغاتی
off year U سال کم فعالیت
activity analysis U تحلیل فعالیت
activity quotient U بهر فعالیت
activity of soil U فعالیت خاک
activity light U چراغ فعالیت
activity chart U نمودار فعالیت
activity drive U سائق فعالیت
activity cycle U چرخه فعالیت
random activity U فعالیت تصادفی
activity rate U نرخ فعالیت
activity ratio U نسبت فعالیت
turn over U عایدی فعالیت
on stream U درحال فعالیت
operant U فعالیت کننده
somatotonic U فعالیت گرا
operating level U سطح فعالیت
operational environment U محیط فعالیت
optical activity U فعالیت نوری
activation U به فعالیت دراوردن
activity wheel U گردونه فعالیت
reactivation U فعالیت مجدد
activating U به فعالیت پرداختن
events U عمل یا فعالیت
event U عمل یا فعالیت
inaction U بدون فعالیت
venturing U فعالیت اقتصادی
ventures U فعالیت اقتصادی
activate U به فعالیت پرداختن
activated U به فعالیت پرداختن
activates U به فعالیت پرداختن
ventured U فعالیت اقتصادی
venture U فعالیت اقتصادی
politicking U فعالیت سیاسی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
orbited U دور حدود فعالیت
file activity ratio U نسبت فعالیت پرونده
orbits U دور حدود فعالیت
efficiency U فعالیت مفید بازده
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
activity sampling U نمونه گیری از فعالیت
form U سابقه فعالیت اسب
orbit U دور حدود فعالیت
seismism U فعالیت لزرشی وارتعاشی
self activity U فعالیت خود بخود
slumps U کاهش فعالیت رکود
slumping U کاهش فعالیت رکود
slumped U کاهش فعالیت رکود
slump U کاهش فعالیت رکود
spheres U مرتبه حدود فعالیت
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
background U فعالیت ارتباط دادهای
deactivating group U گروه کم کننده فعالیت
class ii activity U فعالیت امادی طبقه 2
forms U سابقه فعالیت اسب
formed U سابقه فعالیت اسب
class i activity U فعالیت امادی طبقه 1
muzzling U مانع فعالیت شدن
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
sphere U مرتبه حدود فعالیت
pickup U تجدید فعالیت چیدن
muzzles U مانع فعالیت شدن
byways U کار یا فعالیت جنبی
in the swim <idiom> U درکاری فعالیت داشتن
electioneer U فعالیت انتخاباتی کردن
byway U کار یا فعالیت جنبی
muzzled U مانع فعالیت شدن
muzzle U مانع فعالیت شدن
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
gross motor activity U فعالیت حرکت عمده
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
abuzz <adj.> U پر از سرو صدا، فعالیت و هیجان
work in U با فعالیت و کوشش راه بازکردن
biogenic U محصول فعالیت موجودات زنده
extra-curricular U فعالیت جنسی خارج از ازدواج
scope for one's energies U میدان برای ابراز فعالیت
hyperthyroid U ازدیاد فعالیت غذه درقی
take the bull by the horns <idiom> U چند نوع فعالیت داشتن
hyperactive U دارای فعالیت بیش ازاندازه
gastrovascular U دارای فعالیت درمعده ورگها
activation U کنش ور سازی ایجاد فعالیت
activating effect of functional group U گروه زیاد کننده فعالیت
precipitancy U شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
precipitance U شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
force activity designator U شماره ترتیب فعالیت یکان
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
to work at a high pressure U با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
hardball U فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
pyrochemical U وابسته به فعالیت شیمیایی درگرمای زیاد
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
pyroclastic U تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com