English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ill favored U زشت دارای صورت ناهنجار وزننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nastier U تند وزننده
nasty U تند وزننده
nastiest U تند وزننده
nasties U تند وزننده
half faced U دارای صورت لاغر
businesslike U دارای صورت کار عملی
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
rough U ناهنجار
cacophonous U ناهنجار
unrefined U ناهنجار
scruffy U ناهنجار
maladaptive U ناهنجار
scruffiest U ناهنجار
incult U ناهنجار
backhands U ناهنجار
backhand U ناهنجار
surly U ناهنجار
scruffier U ناهنجار
inurbane U ناهنجار
roughest U ناهنجار
abnormous U ناهنجار
maladroit U ناهنجار
abnormal U ناهنجار
incondite U ناهنجار
nefarious U ناهنجار
inelegant U ناهنجار
unnormalized U ناهنجار
agrestic U ناهنجار
coarse fibred U ناهنجار
of a coarse fibre U ناهنجار
uncouth U ناهنجار
unkempt U نامرتب ناهنجار
malformed U بدشکل ناهنجار
maladdress U رفتار ناهنجار
excrescence U رویش ناهنجار
dissonant U ناموزون ناهنجار
excrescences U رویش ناهنجار
screeck U صدای ناهنجار
screak U صدای ناهنجار
hetrogeneous U ناهمگن ناهنجار
gruff U ناهنجار بدخلق
raucous U زمخت ناهنجار
lumpiest U ناهنجار قلنبه
lumpier U ناهنجار قلنبه
lumpy U ناهنجار قلنبه
jars U لرزیدن صدای ناهنجار
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
jarred U لرزیدن صدای ناهنجار
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
rustic manners U اطوار روستایی یا ناهنجار
timber U صدای خشک ناهنجار
haggish U بطور ناهنجار کریه
awkwardly U بطور زشت یا ناهنجار
jar U لرزیدن صدای ناهنجار
screeching U جیغ کشیدن صدای ناهنجار
screech U جیغ کشیدن صدای ناهنجار
screeches U جیغ کشیدن صدای ناهنجار
screeched U جیغ کشیدن صدای ناهنجار
cacophony U صدای ناهنجار و خشن بدصدایی
clutters U صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
cluttered U صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
clutter U صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
yowling U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowled U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
versions U صورت
images U صورت
phased U صورت
constellation U صورت
mazard U صورت
shape U صورت
visages U رو صورت
invoices U صورت
version U صورت
invoicing U صورت
statements U صورت
phase U صورت
file U صورت
coat card U صورت
circumstantially U در صورت
freckle U لک صورت
kalendar U صورت
image U صورت
listing U صورت
roll U صورت
filed U صورت
rolls U صورت
medals U صورت
medal U صورت
statement U صورت
physiognomy U صورت
physiognomies U صورت
rolled U صورت
listings U صورت
effigy U صورت
invoiced U صورت
slip U صورت
slips U صورت
providing U در صورت
formed U صورت
slipped U صورت
rosters U صورت
conformer U هم صورت
forms U صورت
shapes U صورت
effigies U صورت
conformational isomers U هم صورت
list U صورت
visage U رو صورت
invoice U صورت
constellations U صورت
form U صورت
face U صورت
figure U صورت
figures U صورت
figuring U صورت
facies U صورت
hue U صورت
hues U صورت
roster U صورت
phases U صورت
faces U صورت
constellation U صورت فلکی
if so U در صورت مثبت
bring into being U صورت گرفتن
stop list U صورت متخلفین
if need be U در صورت بایست
if possible U در صورت امکان
put into effect U صورت گرفتن
record U صورت مذاکرات
on foot U به صورت پیاده
impanel U در صورت نوشتن
imbody U صورت خارجی
put into practice U صورت گرفتن
if possible U در صورت توانایی
formulation U صورت بندی
bring inbeing U صورت گرفتن
accomplish U صورت گرفتن
constellations U صورت فلکی
the brush U صورت گری
carry out U صورت گرفتن
execute U صورت گرفتن
form U صورت دیس
if necessary U در صورت لزوم
bills of fare U صورت غذا
make a reality U صورت گرفتن
apparitions U صورت وهمی
apparition U صورت وهمی
white face U جانورسفید صورت
fulfill [American] U صورت گرفتن
processionize U صورت مجلس
serial U و به صورت سری
normal form U صورت هنجار
at all events U درهر صورت
on the Q.T. <idiom> U به صورت سری
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com