English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
haemothorax U ریزش خون درسینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
To hold (keep) a secret close to ones chest. U رازی درسینه نگهداشتن
jobot U توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
disengorgement U ریزش
pours U ریزش
catarrh U ریزش
overflown U ریزش
perfusion U ریزش
pouring U ریزش
poured U ریزش
infusions U ریزش
psilosis U ریزش مو
gush U ریزش
gushed U ریزش
gushes U ریزش
sprinkle U ریزش نم نم
sprinkled U ریزش نم نم
sprinkles U ریزش نم نم
pour U ریزش
coryza U ریزش
effusion U ریزش
effusions U ریزش
affution U ریزش
calvities U ریزش مو
chuct U ریزش
come down U ریزش
defluxion U ریزش
depilation U ریزش مو
disembogue U ریزش
disemboguement U ریزش
affusion U ریزش
affluxion U ریزش
outflow U ریزش
inpouring U ریزش
outflows U ریزش
inset U : ریزش
insets U : ریزش
fox evil U ریزش مو
abscission U ریزش
afflux U ریزش
drencher U اب ریزش
infusion U ریزش
spill U ریزش
influxes U ریزش
influx U ریزش
rheumatism U ریزش
chute U ریزش
landslides U ریزش
spilled U ریزش
on the fly U ریزش
swoop [on] U ریزش [سر]
landslide U ریزش
chutes U ریزش
fallout U ریزش
spills U ریزش
spilling U ریزش
spraying U ریزش
sprayed U ریزش
spray U ریزش
diffusion U ریزش
overflows U ریزش
overflowed U ریزش
overflow U ریزش
sprays U ریزش
flux U ریزش
precipitation U ریزش
log chute U ریزش
flow side U ریزش در شیب
loss of hair U ریزش مو [پزشکی]
gleet U ریزش مخاط
drip loop U حلقه ریزش اب
drop inlet U دریچه ریزش
fallout pattern U شکل ریزش
rock rubble U ریزش سنگ
fall of rock U ریزش سنگ
fail out U ریزش کردن
drop manhole U دهانه ریزش
epiphora U اشک ریزش
lopecia U ریزش مو [پزشکی]
flush pipe U لوله ریزش
mucorrhea U ریزش مخاط
pour point U نقطه ریزش
pouring cup U قاشق ریزش
pouring gate U دریچه ریزش
pouring nozzle U شیپوره ریزش
pouring platform U سطح ریزش
pouring spout U ناودان ریزش
ptyalism U ریزش خیو
rate of pouring U سرعت ریزش
over flow U طغیان ریزش
outpour U بیرون ریزش
inflow U ریزش درونی
baldness U ریزش مو [پزشکی]
alopecia U ریزش مو [پزشکی]
hair loss U ریزش مو [پزشکی]
insti U ریزش تدریجی
instillation U ریزش تدریجی
intinction U ریزش القاء
lachrymation U ریزش اشک
splotch U ریزش یا پاشیدن
downcome U انحطاط ریزش
slides U سراشیبی ریزش
slide U سراشیبی ریزش
downfall U انحطاط ریزش
outpouring U بیرون ریزش
fall U شیبشکن ریزش
splash U صدای ریزش
splashes U صدای ریزش
splashing U صدای ریزش
outflow U ریزش جریان
outflows U ریزش جریان
snowfalls U برف ریزش
snowfall U برف ریزش
landslide U ریزش خاک
chute U ریزش با سقوط
chutes U ریزش با سقوط
slump U افت ریزش
slumped U افت ریزش
slumping U افت ریزش
slumps U افت ریزش
fallout U ریزش اتمی
income U ریزش فهور
outpourings U بیرون ریزش
landfall U ریزش زمین
overflowing U فراوان ریزش
castability U قابلیت ریزش
pourability U قابلیت ریزش
landslides U ریزش خاک
deplumation U ریزش مژگان
dewfall U ریزش شبنم
annual preciptation U ریزش سالانه
disemboguement U ریزش گاه
landfalls U ریزش زمین
pour U تراوش بوسیله ریزش
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
rheum U ریزش اب چشم یادهان
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
snow inlet U دریچه ریزش برف
rheumy U دارای ریزش یازکام
head U ارتفاع ریزش سر رولور سر
poured U تراوش بوسیله ریزش
flux U اسهال خون ریزش
dewfall U هنگام ریزش شبنم
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
stave U شکستن ریزش کردن
residual U مربوط به ریزش اتمی
pours U تراوش بوسیله ریزش
land slip U ریزش سنگ از کوه
landslips U ریزش خاک کوه
landslip U ریزش خاک کوه
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
gravitational collapse U فرو ریزش گرانشی
rainfall U ریزش باران بارنغگی
infalling U ریزش بسوی درون
pouring U تراوش بوسیله ریزش
indravgnt U ریزش چیزی سوی درون
haemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
indraght U ریزش چیزی بسوی درون
hemorrhages U خون ریزش نزف الدم
indraft U ریزش چیزی بسوی درون
pour U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
hemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
hemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
haemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
pouring U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pours U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhages U خون ریزش نزف الدم
haemorrhage U خون ریزش نزف الدم
poured U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
landslide U ریزش خاک کوه کنار جاده
landslides U ریزش خاک کوه کنار جاده
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
moderator lamp U چراغی که ریزش نفت انرامیتوان میزان کرد
fallout wind vector plot U طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
nappe U تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
moult U [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
hemorrhage U خون ریزی خون ریزش
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com