English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secular trend U روند دراز مدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trepan U روند
proceeding U روند
trend U روند
procedure U روند
process U روند
processes U روند
trend line U خط روند
trends U روند
flow U روند
flowed U روند
flows U روند
program flow U روند برنامه
trend analysis U تحلیل روند
fission process U روند انشقاق
production process U روند ساخت
economic trend U روند اقتصادی
timetrend U روند زمانی
stream routing U روند روانه
stream routing U روند رود
flowcharter U روند نما
rate of rise of water level U روند بالاامدن اب
secular trend U روند قرنی
pernicious trend U روند قهقرایی
upward trend U روند صعودی
process of negotiations U روند مذاکرات
trend U روند کار
process U فراشد روند
process U روند طریقه
processes U فراشد روند
processes U روند طریقه
bidirectional flow U روند دوسویه
control flow U روند کنترل
data flow U روند داده ها
developmental trend U روند تکوینی
trends U روند کار
flowchapt symbol U نماد روند نما
process chart U نقشه روند کار
hypertext U به صفحه جددی می روند
program flowchart U روند نمای برنامه
up-river برخلاف روند جریان آب
soricine U موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
rehashing U روند پر شدن یک جدول درهم
modality U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
listing U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listings U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
snapback U پاس دادن توپ دراغازهر روند
lover's lane <idiom> U جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
What are the collection procedures for ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
assets U که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
paragraph U بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
edit U کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
pagination U روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
edited U کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
paragraphs U بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
annotations U علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
annotation U علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
oblongated U دراز
dolichomorphic U دراز تن
to piece out U دراز
oblong U دراز
oblongs U دراز
lengthwise U دراز
to be prolonged U دراز
toom U دراز
macro U دراز
longish U دراز
longheaded U دراز سر
long headed U سر دراز
to eke out U دراز
prolix U دراز
long U دراز
longed U دراز
long- U دراز
longest U دراز
linear U دراز
lengthy U دراز
longs U دراز
verbose U دراز
longer U دراز
assembling U روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
assembly U نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
streek U دراز کردن
verbalization U دراز گویی
far-fetched U دور و دراز
proboscises U پوزه دراز
long-drawn-out U دور و دراز
at full length U دراز کشیده
oblonated U دراز :درازنا
long-term U دراز مدت
longer-term U دراز مدت
blue moon U زمان دراز
codling U یکجورسیب دراز
couchant U دراز کشیده
codlin U یکجورسیب دراز
drag on <idiom> U دراز کردن
long-time U دراز مدت
proboscis U پوزه دراز
to stretch out U دراز کردن
far fetched U دور و دراز
long necked U گردن دراز
long range U دراز مدت
long run U دراز مدت
long shunt U شنت دراز
long term U دراز مدت
long wind U دراز نفسی
longhead U کله دراز
pintail U اردک دم دراز
long-life U عمر دراز
long life U عمر دراز
long eared U گوش دراز
long bone U استخوانهای دراز
long billed U نوک دراز
longeval U دراز عمر
ileum U روده دراز
inductile U دراز نشو
tender fleshed cherry U گیلاس دم دراز
long winded U دراز نفس
lantern jawed U چانه دراز
protract U دراز کردن
lanternjaws U چانه دراز
prolongate U دراز کردن
prolixity U دراز نویسی
long bill U نوک دراز
morella cherry U گیلاس دم دراز
sniped U نوک دراز
lengthened U دراز کردن
lengthened U دراز شدن
lengthening U دراز کردن
lengthening U دراز شدن
long run [American E] <adj.> U دراز مدت
lengthens U دراز کردن
lengthens U دراز شدن
lengthen U دراز شدن
elongating U دراز شدن
elongating U دراز کردن
snipes U نوک دراز
sniping U نوک دراز
wader U مرغ دراز پا
string U چسبناک دراز
snipe U نوک دراز
elongate U دراز کردن
elongate U دراز شدن
elongates U دراز کردن
elongates U دراز شدن
oblongs U دراز پهنا
weedy U دراز و باریک
stretches U دراز کردن
lengthen U دراز کردن
stretched U دراز کردن
stretch U دراز کردن
long-winded U دراز نفس
narrowest U دراز وباریک
narrower U دراز وباریک
narrowed U دراز وباریک
narrow U دراز وباریک
longevity U دراز عمری
elongation U دراز شدگی
gangling U طولانی و دراز
oblong U دراز پهنا
long term <adj.> U دراز مدت
lanky U دراز وباریک
extend U دراز کردن
in the long run U در دراز مدت
dual U در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
tossle U منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
scolopax U جنس نوک دراز
proboscis monley U بوزینه دراز بینی
paidle U یکجوربیل دسته دراز
spindle U دراز و باریک شدن
orangoutang U بوزینه دست دراز
weeded U دراز و لاغر پوشاک
porrect U دراز کردن جلوگذاردن
spindles U دراز و باریک شدن
weed U دراز و لاغر پوشاک
orangutan U بوزینه دست دراز
prolate U دوک وار دراز
weeding U دراز و لاغر پوشاک
rangy U ولگرد پا دراز و لاغر
longer-term U دوره دراز مدت
orang outang U یکجوربوزینه دراز دست
orang-outang U یکجوربوزینه دراز دست
orang-outans U یکجوربوزینه دراز دست
repose U دراز کشیدن غنودن
gibbons U میمون دراز دست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com