Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dawn on
<idiom>
U
روشن شدن (موضوع)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight
U
روز روشن روشن کردن
illuminati
U
روشن ضمیران روشن فکران
daylit
U
روز روشن روشن کردن
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminating
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
explained
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
questioned
U
موضوع
matters
U
موضوع
mattered
U
موضوع
themes
U
موضوع
mattering
U
موضوع
afair
U
موضوع
propositions
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
issue
U
موضوع
proposition
U
موضوع
issued
U
موضوع
subject
U
موضوع
matter
U
موضوع
subjected
U
موضوع
text
U
موضوع
head
U
موضوع
theme
U
موضوع
point
U
موضوع
issues
U
موضوع
motifs
U
موضوع
motif
U
موضوع
texts
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع ها
topics
U
موضوع ها
subject
[topic]
U
موضوع
topic
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
subjects
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
questions
U
موضوع
objects
U
موضوع
object
U
موضوع
objecting
U
موضوع
objected
U
موضوع
criteria
U
موضوع
topic
U
موضوع
topics
U
موضوع
question
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
objecting
U
موضوع منظره
side show
U
موضوع فرعی
side issue
U
موضوع فرعی
sides of the question
U
اطراف موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
objective complement
U
مکمل موضوع
business
U
موضوع تجارت
decades
U
ده موضوع یا رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
off the track
U
از موضوع پرت
objects
U
موضوع منظره
businesses
U
موضوع تجارت
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
irrelevant
U
خارج از موضوع
subject matter
U
مطلب موضوع
subjected
U
رعایا موضوع
direct objects
U
موضوع منظره
issues
U
موضوع دعوی
subjected
U
شیی موضوع
issues
U
موضوع شماره
subject
U
رعایا موضوع
subject
U
شیی موضوع
issued
U
موضوع شماره
issue
U
موضوع دعوی
universe of discourse
U
موضوع بحث
subjecting
U
شیی موضوع
indirect objects
U
موضوع منظره
subject matter
U
موضوع اصلی
subjects
U
رعایا موضوع
objected
U
موضوع منظره
privity
U
موضوع محرمانه
case
U
موضوع حالت
cases
U
موضوع حالت
subjects
U
شیی موضوع
subjecting
U
رعایا موضوع
object
U
موضوع منظره
subduce
U
موضوع کردن
issue
U
موضوع شماره
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
at issue
U
موضوع بحث
What's wrong?
U
موضوع چه است؟
What's up?
U
موضوع چه است؟
What's on?
U
موضوع چه است؟
What is happening?
U
موضوع چه است؟
What gives?
U
موضوع چه است؟
lemma
U
مقدمه موضوع
it is a question of money
U
موضوع بسته به
in question
U
موضوع بحث
grievance
U
موضوع شکایت
in contestation
U
موضوع بحث
postulate
U
اصل موضوع
What's going on?
U
موضوع چه است؟
What is the matter?
U
موضوع چه است؟
What's the matter?
U
موضوع چیه؟
subject and predicate
U
موضوع و محمول
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
issued
U
موضوع دعوی
matter on hand
U
موضوع بحث
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
recitation
U
تعریف موضوع
subject of debate
U
موضوع دعوی
beside the question
U
خارج از موضوع
What is it all about ?
U
موضوع چیست ؟
recitations
U
تعریف موضوع
What's cooking?
U
موضوع چه است؟
side issues
U
موضوع فرعی
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
problems
U
معما موضوع
not to point
U
بیرون از موضوع
problem
U
معما موضوع
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
not to the point
U
خارج از موضوع
neither here nor there
<idiom>
U
بیربط به موضوع
sign position
U
موضوع علامت
postulating
U
اصل موضوع
postulates
U
اصل موضوع
postulated
U
اصل موضوع
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
U
موضوع بحث وصحبت ما
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
the matter is perplexed
U
موضوع درهم است
bet
U
موضوع شرط بندی
stick to the point
U
از موضوع خارج نشوید
vexata questio
U
موضوع متنازع فیه
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .
U
ربطی به موضوع ندارد
causes
U
موضوع منازع فیه
causing
U
موضوع منازع فیه
question in dispute
U
موضوع متنازع فیه
the matter in hand
U
موضوع مورد بحث
remind me ofit
U
ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
The contrary was proved.
U
عکس موضوع ثابت شد
red herring
<idiom>
U
از موضوع اصلی دورکردن
there
U
دراین موضوع انجا
content
U
موضوع یک برنامه یا متن
that is a matter of habit
U
موضوع عادت است
reagent
U
موضوع ازمایش روانی
thematic apperception test
U
ازمون اندریافت موضوع
contenting
U
موضوع یک برنامه یا متن
topicality
U
موضوع موردبحث روز
that is not the question
U
موضوع این نیست
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
cause
U
موضوع منازع فیه
the tax in question
U
مالیات موضوع بحث
at stake
U
نامعلوم موضوع بحث
monographs
U
رساله درباره یک موضوع
monograph
U
رساله درباره یک موضوع
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
gambits
U
بذله موضوع بحث
it is a question of money
U
موضوع پول است
bets
U
موضوع شرط بندی
contested area
U
منطقه موضوع اختلاف
It dawned on me.
U
بعدش من
[آن موضوع را]
فهمیدم.
matter in hand
U
موضوع مورد بحث
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
obiter dictum
U
خارج از موضوع دعوی
deviate from the main subject
U
از موضوع خارج شدن
i a with you on that matter
U
من در ان موضوع با شماموافق هستم
plotted
U
موضوع اصلی توط ئه
plots
U
موضوع اصلی توط ئه
plot
U
موضوع اصلی توط ئه
embroglio
U
گیر موضوع غامض
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
gambit
U
بذله موضوع بحث
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com