English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
d. by d. U روز بروز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
accession U بروز
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
access U بروز مرض حمله
accessed U بروز مرض حمله
accesses U بروز مرض حمله
accessing U بروز مرض حمله
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
adjourn U موکول بروز دیگر شدن
adjourned U موکول بروز دیگر شدن
adjourning U موکول بروز دیگر شدن
adjourns U موکول بروز دیگر شدن
incidence U میزان بروز
flash U بروز ناگهانی جلوه
flashed U بروز ناگهانی جلوه
flashes U بروز ناگهانی جلوه
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
auxiliaries U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
prophylactic U مانع بروز مرض
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
outbreak U بروز
outbreaks U بروز
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
screen update U بروز دراوردن صفحه
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
What a mes I made of my life . U دیدی چه بروز خودم آوردم
She went to the bad. U بروز سیاه نشست
to effuse U از خود بیرون [بروز] دادن [مانند مایع نور بو یا کیفیت]
LSD U لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com