English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disencumbrance U رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unshackle U ازقید وبندازادکردن
triggering U رهاسازی
dereliction U رهاسازی
liberation U رهاسازی
abandonment U رهاسازی
emancipate U ازقید رها کردن
emancipated U ازقید رها کردن
heart free U ازاد ازقید عشق
emancipates U ازقید رها کردن
emancipating U ازقید رها کردن
disencumber U ازقید ازاد کردن
abandons U واگذاری رهاسازی
emancipation U رستگاری رهاسازی
abandoning U واگذاری رهاسازی
abandon U واگذاری رهاسازی
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
livery U رهایی
salvation U رهایی
rescues U رهایی
emanacipation U رهایی
riddance U رهایی
escapement U رهایی
deliverance U رهایی
extrication U رهایی
goby U رهایی
quietus U رهایی
emancipation U رهایی
escaping U رهایی
escapes U رهایی
escaped U رهایی
escape U رهایی
liveries U رهایی
deliveries U رهایی
rescue U رهایی
rescued U رهایی
rescuing U رهایی
delivery U رهایی
relief U رهایی
abandonment U رهایی
emergency relief U رهایی از بلایا
rescuing U رهایی دادن
dishallucination U رهایی ازشیفتگی
rescues U رهایی دادن
keep one's head above water U رهایی یافتن
break off position U نقطه رهایی
rescued U رهایی دادن
get out U رهایی یافتن
bomb release line U خط رهایی بمب
break up value U قیمت رهایی
rescue U رهایی دادن
break off U رهایی ازدرگیری
emancipator U رهایی دهنده
release point U نقطه رهایی
to get rid of U رهایی یافتن از
disillusion U رهایی از شیفتگی
disenchantment U رهایی از طلسم
disillusioning U رهایی از شیفتگی
to get off U رهایی یافتن از
survivals U رهایی از انهدام
survival U رهایی از انهدام
acquittance U رهایی بخشودگی
disillusions U رهایی از شیفتگی
to extricate oneself U رهایی یافتن
lead us not into temtation U ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
to save one's neck U از دار رهایی یافتن
to escape [with something] U رهایی یافتن [با چیزی]
on one's feet <idiom> U رهایی ازبیماری یا مشکلات
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
dropping angle U زاویه رهایی بمب
releases U منتشر ساختن رهایی
released U منتشر ساختن رهایی
bailment U رهایی به قید ضمانت
release U منتشر ساختن رهایی
bomb release point U نقطه رهایی بمب
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
sectors U تقسیم دیسک به شیار رهایی
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
redeem U از گرو در اوردن رهایی دادن
releases U ازاد سازی رهایی واگذاری
released U ازاد سازی رهایی واگذاری
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
saves U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
save U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
redeemed U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeeming U از گرو در اوردن رهایی دادن
get off U رهایی یافتن پیاده شدن از
helicopter breakup point U نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
to p anyone through danger U کسی را از خطر رهایی دادن
redeems U از گرو در اوردن رهایی دادن
discharges U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses U رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succour U کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succor U کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stacked U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks U ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com