Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pseudo random
U
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
random number
U
برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
seed
U
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
seeds
U
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی
VRAM
U
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
scramblers
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
pseudo random
U
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
constructive notice
U
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
quotes
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
repeater coil
U
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
U
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
random process
U
جریان تصادفی فرایند تصادفی
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
repeats
U
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
U
تکرار کردن تکرار شدن
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
fibres
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
random parallel tests
U
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
thread
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
fiberize
U
رشته رشته کردن
threads
U
رشته رشته شدن
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
on request
U
وقتی که درخواست بشود
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
if he wishes to be a
U
اگرمی خواهد کسی بشود
He promised to behave ( mend his ways)
U
قول داد آدم بشود
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
I wI'll come as late as I possibly can .
U
تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
where work is concerned
U
اگر مربوط به کار بشود ...
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
Talk a lot without saying much
U
خیلی صحبت بشود ولی کم معنی
That's out of the question.
U
این غیرممکن است که عملی بشود.
Let the car cool off.
U
بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
pabulum
U
[هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
No way!
این غیرممکن است که عملی بشود.
[اصطلاح روزمره]
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
He was barred from the casino.
U
او
[مرد]
اجازه نداشت داخل این کازینو
[قمارخانه]
بشود.
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
rhetorical question
U
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it
[anything]
.
U
من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم
[هیچ چیزی]
جادو بشود.
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
It appears questionable whether he will manage to do that.
U
بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
to open a can of worms
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
to stir up a hornet's nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
longs
U
طولانی
prolonging
U
طولانی
protracted
U
طولانی
greatest
U
طولانی
prolix
U
طولانی
long
U
طولانی
shortest
U
طولانی نه
great-
U
طولانی
shorter
U
طولانی نه
long-
U
طولانی
prolongs
U
طولانی
longsome
U
طولانی
longed
U
طولانی
short
U
طولانی نه
prolong
U
طولانی
longer
U
طولانی
longest
U
طولانی
agelong
U
طولانی
of long standing
U
طولانی
great
U
طولانی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
longs
U
طولانی طویل
gangling
U
طولانی و دراز
periphrastically
U
بطور طولانی
longest
U
طولانی طویل
longed
U
طولانی طویل
longer
U
طولانی طویل
long-
U
طولانی طویل
long
U
طولانی طویل
telephones
U
در یک مسافت طولانی
telephoning
U
در یک مسافت طولانی
blue moon
U
مدت طولانی
extends
U
طولانی تر کردن
prolonging
U
طولانی کردن
telephone
U
در یک مسافت طولانی
telephoned
U
در یک مسافت طولانی
hold over
<idiom>
U
طولانی نگهداشتن
elongation
U
طولانی کردن
long play
U
صفحه طولانی
extend
U
طولانی تر کردن
prolongs
U
طولانی کردن
as long as
U
بمدت طولانی
extending
U
طولانی تر کردن
prolong
U
طولانی کردن
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
heatwave
U
هوای گرم طولانی
heatwaves
U
هوای گرم طولانی
strip
U
ماده طولانی نازک
long-drawn-out
U
بیش از اندازهی طولانی
slots
U
سوراخ طولانی و باریک
livelong
U
طولانی وخسته کننده
lengthens
U
طولانی کردن کشیدن
lengthening
U
طولانی کردن کشیدن
lengthened
U
طولانی کردن کشیدن
scrolls
U
نوشته یافهرست طولانی
prolegomenous
U
دارای مقدمه طولانی
prolongation
U
طولانی کردن تطویل
slot
U
سوراخ طولانی و باریک
protracted war
U
استراتژی نبرد طولانی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
slotting
U
سوراخ طولانی و باریک
degressive burning
U
سوختن طولانی خرج
long tail liability
U
تعهد طولانی مدت
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
lengthen
U
طولانی کردن کشیدن
gabfest
U
محاوره طولانی و مفصل
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
long thrust
U
تک نفوذی طولانی یادوردست
symphony
U
قطعه طولانی موسیقی
symphonies
U
قطعه طولانی موسیقی
scroll
U
نوشته یافهرست طولانی
by hazard
<adv.>
U
تصادفی
random
<adj.>
U
تصادفی
circumstantial
U
تصادفی
coincidentally
<adv.>
U
تصادفی
fortuitously
<adv.>
U
تصادفی
incidentally
<adv.>
U
تصادفی
chance
U
تصادفی
chancing
U
تصادفی
chanced
U
تصادفی
coincidental
<adj.>
U
تصادفی
chances
U
تصادفی
by happenstance
<adv.>
U
تصادفی
accidentally
<adv.>
U
تصادفی
accidently
<adv.>
U
تصادفی
stochastic
<adj.>
U
تصادفی
stochastical
<adj.>
U
تصادفی
haphazard
<adj.>
U
تصادفی
fortuitous
<adj.>
U
تصادفی
contingent
[accidental]
<adj.>
U
تصادفی
casual
[not planned]
<adj.>
U
تصادفی
adventitious
<adj.>
U
تصادفی
by the way
U
تصادفی
at random
<adv.>
U
تصادفی
by accident
<adv.>
U
تصادفی
as it happens
<adv.>
U
تصادفی
by a coincidence
<adv.>
U
تصادفی
by chance
<adv.>
U
تصادفی
accidental attack
U
تک تصادفی
chanceful
U
تصادفی
randomly
U
تصادفی
chanciest
U
تصادفی
hazardous
U
تصادفی
chancier
U
تصادفی
chancy
U
تصادفی
accidental
<adj.>
U
تصادفی
incidental
<adj.>
U
تصادفی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
streamed
U
جریان طولانی داده سری
swig
U
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
trench
U
استحکامات خندقی شیار طولانی
swigged
U
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
swigs
U
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
T link
U
اتصال سریع و طولانی داده
long-distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
trenches
U
استحکامات خندقی شیار طولانی
swigging
U
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
stream
U
جریان طولانی داده سری
swiped
U
حرکت جاروبی جرعه طولانی
streams
U
جریان طولانی داده سری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com