English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
driveway U راه مقابل خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
opposite the house U مقابل خانه
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb U خانه خانه کردن
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
versus prep U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
at front <adv.> U در مقابل
titles U مقابل
opposite U مقابل
opposites U مقابل
versus U در مقابل
opposed U مقابل
title U مقابل
fore <adv.> U در مقابل
at the fore <adv.> U در مقابل
vis a vis U مقابل
as opposed to U در مقابل
as compared to U در مقابل
anti U در مقابل
in consideration of U در مقابل
at the front <adv.> U در مقابل
vis-a-vis U مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
from opposite directions U از دو طرف مقابل
inverse U برعکس مقابل
counterweights U وزنه مقابل
counterweight U وزنه مقابل
dead against U درست مقابل
in comparison to [compared with] U در قبال [در مقابل]
contralateral muscles U عضلات مقابل
counter weight U وزنه مقابل
water resistance U مقاومت در مقابل اب
anti thesis U وضع مقابل
contrary U مقابل خلاف
counterpoint U نقطه مقابل
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
on payment U در مقابل وجه
respondent U طرف مقابل
respondents U طرف مقابل
counterpart U نقطه مقابل
counterparts U نقطه مقابل
point-blank U مقابل هدف
orientated U هدف مقابل
point blank U مقابل هدف
obverse U طرف مقابل
off U مقابل عازم
sonnal deung U مقابل تیغه دست
rival U طرف مقابل دعوا
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
hardest U سخت در مقابل نرم
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
cash against documents U پول در مقابل اسناد
hard U سخت در مقابل نرم
capitals U در مقابل حالت کوچک
aboral U نقطه مقابل دهان
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
blocks U دفاع در مقابل ابشار
blocked U دفاع در مقابل ابشار
block U دفاع در مقابل ابشار
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
forward U حرکت به جلو یا مقابل
boring stay U قسمت ساکن مقابل
harder U سخت در مقابل نرم
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
rivaled U طرف مقابل دعوا
light resistance U مقاومت در مقابل نور
rivalling U طرف مقابل دعوا
countered U مقابل دستگاه شمارنده
rivals U طرف مقابل دعوا
counter U مقابل دستگاه شمارنده
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
passing on the oath to the other party U رد قسم به طرف مقابل
caps U در مقابل حالت کوچک
front wall U دیوار مقابل اسکواش
mouse U مقابل حساسیت Mouse
countering U مقابل دستگاه شمارنده
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
rivaling U طرف مقابل دعوا
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
rivalled U طرف مقابل دعوا
mouses U مقابل حساسیت Mouse
windproof U مقاوم در مقابل باد
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
exorable U قابل تحریک در مقابل التماس
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
stance U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
stances U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
abneural U واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
thermoplasticity U قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
gutters U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
gutter U فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
half U دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
punchboard U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
opens U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com