English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make one's way home U راه خانه را پیش گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb U خانه خانه کردن
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
housed U خانه
lodge U خانه
cell U خانه
cellular U خانه خانه
cells U خانه
socket خانه
door to door U خانه به خانه
lodged U خانه
materfamilias U زن خانه
shack U خانه
shacks U خانه
double-fronted U خانه دو در
tersellated U خانه خانه
pigeon hole U خانه
honeycombs U خانه خانه
honeycomb U خانه خانه
lares U خانه
lar U خانه
dwellings U خانه
lodges U خانه
i was under his roof U در خانه
alveolate U خانه خانه
house U خانه
pigeon-holes U خانه
checkered U خانه خانه
furnace house U خانه
cellulated U خانه خانه
quarterage U خانه
domiciles U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
her house U خانه ان زن
domicile U خانه
dwelling U خانه
houseroom U جا در خانه
pigeon-hole U خانه
cloisonne U خانه خانه
pied-a-terre U خانه
her house U خانه اش
rooms U خانه
within doors U در خانه
housing U خانه ها
sockets U خانه
door-to-door U خانه به خانه
room U خانه
houseless U بی خانه
houses U خانه
pieds-a-terre U خانه
homes U خانه
home U خانه
orphan asylum U یتیم خانه
orphon a U یتیم خانه
panel house U جنده خانه
thrifty U خانه دار
pest house U خسته خانه
morgue U مرده خانه
morgues U مرده خانه
opposite to the house U روبروی خانه
housecoat U لباس خانه
powerhouse U موتور خانه
powerhouses U موتور خانه
notbility U خانه داری
onstead U خانه رعیتی
onstead U خانه با متعلقات
opposite the house U مقابل خانه
serfs U خانه زاد
serf U خانه زاد
registries U دفتر خانه
registry U دفتر خانه
mistress of the house U بانوی خانه
housecoats U لباس خانه
materfamilias U بانوی خانه
domiciliary U مربوط به خانه
grummet U شاگرد خانه
gynaeceum U خانه اندرونی
home born U خانه زاد
homebred U خانه پرورده
freemasons hall U فراموش خانه
homemaker U خانه دار
house agent U دلال خانه
house to get U خانه اجارهای
goodwife U کدبانوی خانه
gaming house U قمار خانه
domiciliate U خانه مسکن
door lock U کلید خانه
dwelling construction U خانه سازی
dwelling house U خانه مسکونی
earth house U خانه زیرزمینی
reading rooms U قرائت خانه
frater U سفره خانه
fuse block U خانه فیوز
gambling house U قمار خانه
house to let U خانه اجارهای
house top U بام خانه
kibitka U خانه تاتار
lake0dwelling U خانه دریاچهای
landloper U خانه بدوش
landlouper U خانه بدوش
luft U خانه فرار
lupanar U فاحشه خانه
lupanar U جنده خانه
majordomo U بزرگتر خانه
mansion house U خانه ارباب
keep in U در خانه ماندن
keep house U در خانه ماندن
house work U خانه داری
housewifely U خانه دار
housewifery U خانه دار
hub or hub by U خانه دار
husbandman U سرپرست خانه
household art U فن اداره خانه
i wrote home U برای خانه
insectarium U حشره خانه
insectary U حشره خانه
materfamilas U بانوی خانه
pesthouse U خسته خانه
homely U مثل خانه
grange U خانه ییلاقی
Outside the house. U بیرون از خانه
grange U خانه ابرومندرعیتی
maisonettes U خانه کوچک
maisonette U خانه کوچک
vegetable soil U خانه باغی
wanigan U خانه سیار
wash house U رختشوی خانه
domicile U مقر خانه
granges U خانه ابرومندرعیتی
granges U خانه ییلاقی
boathouse U قایق خانه
digging U خانه منزل
cell U خانه جدول
cells U خانه جدول
toft U خانه یا ملحقات ان
toll house U راهدار خانه
tower house U خانه برجی
The house burned down . U خانه سوخت
manors U خانه بزرگ
manor U خانه بزرگ
domiciles U مقر خانه
square U خانه شطرنج
squared U خانه شطرنج
house arrest U بازداشت در خانه
houseboy U خانه شاگرد
houseboys U خانه شاگرد
houseproud U خانه سرفراز
houseproud U دلخوش به خانه
houseroom U اتاق خانه
housework U کار خانه
loony bin U دیوانه خانه
loony bins U دیوانه خانه
homeowners U صاحب خانه
homeowner U صاحب خانه
home-grown U محصول خانه
squares U خانه شطرنج
squaring U خانه شطرنج
housekeeper U خانه دار
housekeepers U خانه دار
manageress U زن خانه دار
manageresses U زن خانه دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com