English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seeker U رادار تجسس هدف
surveillance radar U رادار تجسس هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sector of search U منطقه تجسس رادار
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
Other Matches
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
equivoke U تجسس
searches U تجسس
searchingly U تجسس
scans U تجسس
investigations U تجسس
scan U تجسس
search U تجسس
scanned U تجسس
searched U تجسس
indagation U تجسس
equivoque U تجسس
investigation U تجسس
searches U تجسس کردن
searched U تجسس کردن
searchingly U تجسس کردن
investigation U تجسس وارسی
feedout U تجسس کردن
search U تجسس کردن
ground surveillance U تجسس زمینی
surveillant U تجسس کننده
chemical survey U تجسس شیمیایی
air search U تجسس هوایی
espial officer U افسر تجسس
investigations U تجسس وارسی
researches U تجسس تحقیق
researching U تجسس تحقیق
researched U تجسس تحقیق
research U تجسس تحقیق
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
surveillance U تجسس بررسی کردن
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
pararescue team U تیم تجسس و نجات
target aquisition U سیستم تجسس هدف
radiological survey U تجسس تشعشع اتمی
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
air surveillance U تجسس واکتشاف هوایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
combat surveillance U تجسس میدان رزم
scanned U تجسس کردن بارادار
scans U تجسس کردن بارادار
scan U تجسس کردن بارادار
terrain spotting U تجسس کردن زمین
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
snoops U نگاه تجسس امیز کردن
snooping U نگاه تجسس امیز کردن
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
snoop U نگاه تجسس امیز کردن
counter surveillance U عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
radar U رادار
radar engineering U مهندسی رادار
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
corner reflector U پریکسوپ رادار
counter circuit U کنتور رادار
radar ranging U میدان رادار
radarman U متصدی رادار
crystal ball U انتن رادار
doppler radar U رادار دوپلر
doppler radar U رادار داپلر
radar quardship U نگهبانی رادار
radar equipment U تجهیزات رادار
radar scope U صفحه رادار
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
radar trace U علامت رادار
radar trapping U اختلال رادار
radar beam U پرتو رادار
radar beacon U راهنمای رادار
radar alimeter U فرازیاب رادار
radar location U موقعیت رادار
radar man U متصدی رادار
radar network U شبکه ی رادار
radar operator U متصدی رادار
radome U برج رادار
radome U اطاق رادار
radar boresight U محوریابی رادار
search radar U رادار تجسسی
radar installation U تاسیسات رادار
aerial radar U رادار هوایی
acquisition radar U رادار هدفیابی
radar U دستگاه رادار
sensor U رادار مراقبتی
teleran U رادار تلویزیونی
acquisition radar U رادار هدفیاب
crystal balls U انتن رادار
aircraft gun laying U رادار هواپیما
surveillance radar U رادار مراقبتی
agl U رادار هواپیما
active sonar U رادار دریایی فعال
radome U گنبد انتن رادار
echo U برگشت امواج رادار
raydit U رادار اقیانوس نگار
echoed U برگشت امواج رادار
sbend distortion U لرزش تصویر رادار
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
screening elevation U تراز مانع رادار
radar measurement U اندازه گیری رادار
warning radar U رادار هشدار دهنده
radar scope U صفحه دید رادار
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
radar clutter U منطقه کور رادار
radar boresight U تطابق خط دید رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
radar beacon U برج دیدبانی رادار
beam width U عرض بیم رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
echoes U برگشت امواج رادار
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sidelobe U بیم جانبی رادار
b scope U صفحه کاتد رادار
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
radar screen U صفحه تصویر رادار
airborne sensor U رادار مراقبتی هوابرد
fire control radar U رادار کنترل اتش
echoing U برگشت امواج رادار
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
shoran U شورن رادار اب نگار بردکوتاه
radar echo U علایم روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
beam width U عرض ستون امواج رادار
scanned U یک دور گردش انتن رادار
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
clara U منطقه رادار پاک است
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
scans U یک دور گردش انتن رادار
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
scan U یک دور گردش انتن رادار
corner reflector U پریکسوپ تنظیم هدف رادار
aspect angle U زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
loran U رادار مسافت سنج دریایی
rawinsonde U دستگاه راوین رادار هواسنجی
aspect change U تغییرمنظر هدف از دید رادار
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
sidelobe U ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
image degradation U کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
scurve distortion U لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
radome U پوشش محافظ روی رادار یاانتن
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
hunting U نوسان دادن انتن رادار درردیابی
domes U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome U کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
acquire کشف و تعیین محل هدف با رادار
railing U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railings U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
radome U پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
aspect angle U زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
altitude hole U ناحیه کور در منطقه دید رادار
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
mine watching U عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
snows U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com