English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sit back <idiom> U راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off duty U مرخصی راحتی نگهبانی
to be away on vacation [American] U داشتن مرخصی
to take leave U مرخصی گرفتن
recess U مرخصی گرفتن
vacation U مرخصی گرفتن
recesses U مرخصی گرفتن
vacations U مرخصی گرفتن
to take a vacation U مرخصی گرفتن
to take ones farewell of U اجازه مرخصی گرفتن از
to get one's ricket U ورقه مرخصی گرفتن
To take a night off . U یک شب از کار مرخصی گرفتن
furlough U مرخصی سرباز مرخصی دادن
commemorate U نگاه داشتن جشن گرفتن
resolves U مقرر داشتن تصمیم گرفتن
commemorated U نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates U نگاه داشتن جشن گرفتن
resolve U مقرر داشتن تصمیم گرفتن
commemorating U نگاه داشتن جشن گرفتن
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
relief U راحتی
eases U راحتی
ease U راحتی
easing U راحتی
eased U راحتی
convenience U راحتی
comfortableness U راحتی
conveniences U راحتی
permission U مرخصی
leaves of absence U مرخصی
furlough U مرخصی
surlough U مرخصی
off time U مرخصی
leave of absence U مرخصی
dismission U مرخصی
dismissal U مرخصی
leaving U مرخصی
dismissals U مرخصی
vacations U مرخصی
leave U مرخصی
vacation U مرخصی
sandal U کفش راحتی
comforter U راحتی بخش
easement U راحتی اسایش
sandals U کفش راحتی
arm chair U صندلی راحتی
slack suit U لباس راحتی
shoepack U کفش راحتی
fleshpots U راحتی جسمانی
shoepac U کفش راحتی
armchair U صندلی راحتی
armchairs U صندلی راحتی
slipper U کفش راحتی
plimsolls U کفش راحتی
plimsoll U کفش راحتی
davenport U نیمکت راحتی
slippers U کفش راحتی
pantofle U کفش راحتی
morris chair U صندلی راحتی
comforters U راحتی بخش
furlough U حکم مرخصی
leaving U اذن مرخصی
annual leave U مرخصی سالانه
emergency leave U مرخصی اضطراری
be on leave U در مرخصی بودن
compassionate leave U مرخصی ارفاقی
leave U اذن مرخصی
sick leave U مرخصی استعلاجی
vacationer U مرخصی رونده
furlough U مرخصی سرباز
surlough U مرخصی دادن
He has a day off. U او مرخصی دارد.
he is on leave U او در مرخصی است
liberty men U افراد مرخصی
leave with pay U مرخصی با حقوق
vacation U مرخصی مهلت
to be away on vacation [American] U در مرخصی بودن
vacations U مرخصی مهلت
liberties U مرخصی 84 ساعته
liberty U مرخصی 84 ساعته
vacationist U مرخصی رونده
juliet U کفش راحتی زنانه
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
accommodations U منزل وسایل راحتی
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
accommodation U منزل وسایل راحتی
peacefulness U راحتی صلح جوئی
warm one's blood/heart <idiom> U احساس راحتی کردن
sock U کفش راحتی بی پاشنه
discomfort relief ratio U بهر راحتی- ناراحتی
leave taking U کسب اجازه مرخصی
leave with pay U مرخصی با استفاده ازحقوق
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
ashore U رفتن به مرخصی دریایی
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
He is on leave of absence . U مرخصی رفته است
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
sickleave U مرخصی بابت ناخوشی
huarache U کفش راحتی پاشنه کوتاه
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
whip up <idiom> U به راحتی وسریع به انجام رساندن
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
released U برگ مرخصی ازاد کردن
leaving U به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
release U برگ مرخصی ازاد کردن
releases U برگ مرخصی ازاد کردن
leave U به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
sabbatical year U مرخصی هر هفت سال یکبار
furlough U مرخصی دادن به مرخص کردن
He went home on leave . U مرخصی گرفت رفت منزل
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
plugs U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging U مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
MNP 0 U پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
ikons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icon U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
rom U نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
leave U اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leaving U اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
bears U در بر داشتن
lack U کم داشتن
lacks U کم داشتن
doubting U شک داشتن
lacked U کم داشتن
doubt U شک داشتن
doubts U شک داشتن
bear U داشتن
doubted U شک داشتن
wanted U کم داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com