Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
delivered at frontier
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
second-hand
U
نیمدار
break into a shop
U
دکانی را زدن
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
dribbled
U
خرده خرده پیش بردن
dribbling
U
خرده خرده پیش بردن
dribbles
U
خرده خرده پیش بردن
dribble
U
خرده خرده پیش بردن
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
sipped
U
خرده خرده نوشی
sip
U
خرده خرده نوشی
sips
U
خرده خرده نوشی
sipping
U
خرده خرده نوشی
varied
U
گوناگون
diverse
U
گوناگون
multiple
U
گوناگون
variate
U
گوناگون
varicolored
U
گوناگون
various
U
گوناگون
sundries
U
گوناگون
sundry
U
گوناگون
variegated
U
گوناگون
mixtilineal
U
گوناگون خط
miscellaneous
U
گوناگون
heterochromous
U
گوناگون
odd and ends
U
گوناگون
multifarious
U
گوناگون
pied
U
گوناگون
protean
U
گوناگون
under various titles
U
به عناوین گوناگون
wide-ranging
U
متنوع - گوناگون
variegated colours
U
رنگهای گوناگون
here and there
<idiom>
U
درمکانهای گوناگون
varia
U
اشیا گوناگون
undervarious
U
بعناوین گوناگون
variant
U
گوناگون مختلف
versicolor
U
برنگهای گوناگون
multiple
U
چندلا گوناگون
varia
U
مطالب گوناگون
varietal
U
گوناگون پر از تنوعات
diversifies
U
گوناگون ساختن
miscellaneously
U
بطور گوناگون
diversifying
U
گوناگون ساختن
diversify
U
گوناگون ساختن
oddments
U
مواد گوناگون
diversified
U
گوناگون ساختن
variform
U
گوناگون مختلف الشکل
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
polyphagia
U
خورنده غذاهای گوناگون
miscellany
U
مجموعهای از مطالب گوناگون
manifoldly
U
بطور متعدد یا گوناگون
heterochromous
U
دارای رنگهای گوناگون
sundry
U
اقلام متفرقه گوناگون
miscellanies
U
مجموعهای از مطالب گوناگون
humoursomeness
U
حالات ویژه گوناگون
penny a line
U
ارزان
jitney
U
ارزان
inexpensively
U
ارزان
microcomputer
U
ارزان
low priced
U
ارزان
cheap
U
ارزان
cheaper
U
ارزان
hand-me-down
U
ارزان
hand me down
U
ارزان
cheapest
U
ارزان
hand-me-downs
U
ارزان
inexpensive
U
ارزان
micros
U
ارزان
micro
U
ارزان
cut rate
U
ارزان
polyvalent
U
دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
symposiums
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposia
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
varied
U
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
to compare apples and oranges
<idiom>
U
چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
catchall
U
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
symposium
U
مقالات گوناگون درباره یک موضوع
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
to sell off
U
ارزان فروختن
undersell
U
ارزان تر فروختن
dirt cheap
U
بسیار ارزان
red eye
U
ویسکی ارزان
bargain
U
خرید ارزان
penny gaff
U
نمایشگاه ارزان
gimcrack
U
بازیچه ارزان
to pull down
U
ارزان کردن
to look down
U
ارزان شدن
easy money
U
پول ارزان
off season
U
ارزان تر از معمول
jerry built
U
ارزان بناشده
grotty
U
ارزان و کثیف
doss-houses
U
مسافرخانهی ارزان
doss-house
U
مسافرخانهی ارزان
brummagem
U
پست ارزان
flivver
U
اتومبیل ارزان
cheap money
U
پول ارزان
look down
U
ارزان شدن
cheapskate
U
ادم ارزان خر
cheap labor
U
کار ارزان
gasper
U
سیگارت ارزان
jerry-built
U
ارزان بناشده
omnibus bill
U
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
redundancies
U
تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
Reforms are needed in various directions.
U
تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
moto scramble
U
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
redundancy
U
تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
flophouse
U
اطاق ارزان قیمت
gaff
U
تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
hand-me-downs
U
لباس ارزان ودوخته
hand-me-down
U
لباس ارزان ودوخته
woodbind
U
سیگار برگ ارزان
woodbine
U
سیگار برگ ارزان
hand me down
U
لباس ارزان ودوخته
flophouses
U
اطاق ارزان قیمت
gladstone
U
نوعی شراب ارزان
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
therein
U
دران
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
varriform
U
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
universal provider
U
سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
calico
U
پارچههای پنبهای ارزان قیمت
bargains
U
قرارداد معامله خرید ارزان
cheap labor
U
نیروی کار ارزان قیمت
penny barber
U
دلاک ارزان یا دینار گیر
bargained
U
قرارداد معامله خرید ارزان
cheapens
U
ارزان شدن تحقیر کردن
profit cannibalism
U
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
bargain
U
قرارداد معامله خرید ارزان
good deal
<idiom>
U
قیمت ارزان باکیفیتی بالا
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
U
ارزان یافته خوار است .
It is dirt cheap . It is a give - away .
U
مفت است ( بی نهایت ارزان )
five and ten
U
مغازه اجناس ارزان قیمت
barrelhouse
U
میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
bargaining
U
قرارداد معامله خرید ارزان
jerry build
U
با مصالح ارزان ساختمان کردن
gallery
U
جای ارزان اطاق نقاشی
cheapening
U
ارزان شدن تحقیر کردن
cheapened
U
ارزان شدن تحقیر کردن
galleries
U
جای ارزان اطاق نقاشی
cheapen
U
ارزان شدن تحقیر کردن
skid row
U
محله مشروب فروشهای ارزان
therabout
U
دران حدود
thereabout
U
دران حدود
slideway
U
راهی که دران سر
offing
U
دران نزدیکی ها
wood bine
U
ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
sell off
U
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
it is not subject to review
U
دران روا نیست
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
then
U
انگاه دران هنگام
hexapla
U
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
heteromorphic
U
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
input output table
U
بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
to ring the changes
U
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
honky tonk
U
محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
bargain hunter
U
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
koalapad
U
صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
leading articles
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading article
U
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
gutter man
U
دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
gill net
U
دامی که چون ماهی دران بیافتد
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
mainstream
U
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
flashpoints
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
flashpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashingpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
redundant information
U
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com