Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To accord recognition to a new government.
U
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
new deal
U
روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
russian revolution
U
وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
branches
U
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
A new government wI'll take office .
U
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
branch
U
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
transvalue
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
rehashed
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
Thats no news to me.
U
این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
rehashes
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
They have come out with a new gimmick to attract customers .
U
کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
formatter
U
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
non placer
U
موافقت نمیشود
The door is jammed.
در باز نمیشود.
he takes no notice of it
U
ملتفت نمیشود
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
non-starter
U
طرحی که انجام نمیشود
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
that does not f.
U
این دلیل نمیشود
indelible pencil
U
مدادی که خط ان پاک نمیشود
no two leaves are identical
U
دو برگ یکی نمیشود
leakages
U
به خزانه وارد نمیشود
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
leakage
U
به خزانه وارد نمیشود
non-starters
U
طرحی که انجام نمیشود
the law is not retrospective
U
قانون عطف به ماسبق نمیشود
law fallen into desuetude
U
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
no pay nowork
U
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
He is not to be relied upon.
U
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
ignorance of the law is no defence
U
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
no pains no gains
U
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
mistake of law is no defence
U
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
hash
U
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
acid fast
U
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
baseband
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
powered
U
دولت
powering
U
دولت
power
U
دولت
respublica
U
دولت
stating
U
دولت
states
U
دولت
stated
U
دولت
state-
U
دولت
state
U
دولت
powers
U
دولت
government
U
دولت
mammon
U
دولت
governments
U
دولت
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
the policy of the government
U
رویه دولت
the policy of the government
U
سیاست دولت
enemy state
U
دولت دشمن
cabinets
U
هیات دولت
head of the state
U
رئیس دولت
Kremlin
U
دولت شوروی
totaliarian state
U
دولت توتالیتر
Ottawa
U
دولت کانادا
nation state
U
دولت ملی
nation-state
U
دولت ملی
nation-states
U
دولت ملی
pillars of the state
U
ارکان دولت
state property
U
دارائی دولت
the body politic
U
ملت و دولت
national state
U
دولت ملی
independent state
U
دولت مستقل
buffer state
U
دولت حایل
ambassadors
U
ماموررسمی یک دولت
money bag
U
دارایی دولت
chief of state
U
رئیس دولت
ambassador
U
ماموررسمی یک دولت
quirinal
U
دولت ایتالیا
puppet government
U
دولت پوشالی
public servant
U
مستخدم دولت
public debt
U
بدهی دولت
military government
U
دولت نظامی
mandatary
U
دولت قیم
territory of state
U
قلمرو دولت
state government
U
دولت مرکزی
government treasury
U
خزانه دولت
office-holders
U
کارمند دولت
govt
U
government دولت
mafia
U
دولت ستیزی
Downing Street
U
دولت انگلیس
forfeit to the state
U
ضبط دولت
government budget
U
بودجه دولت
stating
U
دولت استان
government department
U
وزارتخانه دولت
state budget
U
بودجه دولت
office-holder
U
کارمند دولت
government expenditures
U
هزینههای دولت
mafias
U
دولت ستیزی
states
U
دولت استان
stated
U
دولت استان
war state
U
دولت جنگی
official
U
کارمند دولت
government stock
U
سهام دولت
cabinet
U
هیات دولت
stateless
U
بی دولت بی وطن
vassal atate
U
دولت پوشالی
officer
U
کارمند دولت
public officer
[American E]
U
کارمند دولت
loyalists
U
دولت دوست
state-
U
دولت استان
Warsaw
U
دولت لهستان
state
U
دولت استان
loyalist
U
دولت دوست
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
Whitehall
U
دولت انگلیس
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
plateform
U
اعلامیه سیاست دولت
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
subsidy
U
کمک بلاعوض دولت
peculation
U
دستبرد در مال دولت
colonial government
U
دولت یا حکومت مستعمراتی
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
mandatory powers
U
اختیارات دولت قیم
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
federalism
U
اصل دولت ائتلافی
secret service money
U
اعتبار سری دولت
office-holder
U
صاحب منصب دولت
protected state
U
دولت تحت الحمایه
office-holders
U
صاحب منصب دولت
bounties
U
کمک اقتصادی دولت
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
secret service
U
دستگاه محرمانه دولت
federal authorities
U
قدرت دولت متحده
land grant
U
زمین اعطایی دولت
federalist
U
طرفدار دولت فدرال
He rose against the regime.
U
بر ضد دولت قیام کرد
most favoured nation
U
دولت کامله الوداد
stratocracy
U
حکومت یا دولت نظامی
dependent state
U
دولت غیر مستقل
vassal atate
U
دولت دست نشانده
federal council
U
مجلس دولت متحده
interpellate
U
استیضاح کردن دولت
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
welfare state
U
دولت بهبود بخش
secret services
U
دستگاه محرمانه دولت
family allowances
U
کمک دولت به خانوارها
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
federal constitution
U
قانون اساسی دولت متحده
mafia
U
سازمان سری دولت ستیز
hand-out
<idiom>
U
پاداش ،معمولا از طرف دولت
commissioners
U
مامور عالی رتبه دولت
war state
U
دولت نظامی declaration preventivetotal
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com