English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
mutualize U دوسره ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mutually U دوسره
bicephalous U دوسره
mutual U دوسره
return tickets U بلیط دوسره
mutual love U دو سقی دوسره
mutuality U دوسره بودن
return ticket U بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
round voyage U سفر دوسره
to freight out and home U دوسره کرایه کردن
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
upgrades U ساختن
pill U حب ساختن
miscreate U بد ساختن
construct U ساختن
constructing U ساختن
upgrading U ساختن
constructed U ساختن
fabricating U ساختن
generate U ساختن
generated U ساختن
generates U ساختن
generating U ساختن
set up U ساختن
fabricate U ساختن
creating U ساختن
creates U ساختن
create U ساختن
fabricated U ساختن
fabricates U ساختن
pills U حب ساختن
compose U ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
pellet U حب ساختن
composes U ساختن
bulid U ساختن
carbonize U کک ساختن
confect U ساختن
fashion U مد ساختن
builds U ساختن
put-up U ساختن
put up U ساختن
invents U ساختن
inventing U ساختن
invented U ساختن
invent U ساختن
build U ساختن
buildings U ساختن
fabrication U ساختن
makes U ساختن
dree U ساختن با
indite U ساختن
upgrade U ساختن
upgraded U ساختن
manufactures U ساختن
manufactured U ساختن
manufacture U ساختن
make U ساختن
constructs U ساختن
idolised U بت ساختن
forborne U ساختن با
bridges U پل ساختن
bridged U پل ساختن
idolizes U بت ساختن
unifying U تک ساختن
unify U تک ساختن
produce U ساختن
idolises U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolized U بت ساختن
produces U ساختن
idolizing U بت ساختن
produced U ساختن
unifies U تک ساختن
remake U از نو ساختن
bridge U پل ساختن
to go in with U ساختن با
mints U ساختن
to t. up U ساختن
upbuild U ساختن
to make away U ساختن
to make a shift U ساختن
mint U ساختن
minting U ساختن
remakes U از نو ساختن
minted U ساختن
to get along U ساختن
produced U ساختن محصول
notifies U اگاه ساختن
familiarising U اشنا ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
familiarises U اشنا ساختن
produces U ساختن محصول
diversifies U گوناگون ساختن
outraging U بی حرمت ساختن
familiarised U اشنا ساختن
familiarize U اشنا ساختن
maximising U بیشینه ساختن
maximize U بیشینه ساختن
nauseate U متنفر ساختن
disables U ناتوان ساختن
maximized U بیشینه ساختن
familiarizing U اشنا ساختن
familiarizes U اشنا ساختن
maximizes U بیشینه ساختن
familiarized U اشنا ساختن
maximizing U بیشینه ساختن
diversified U گوناگون ساختن
sepulchers U قبر ساختن
disable U ناتوان ساختن
outraged U بی حرمت ساختن
diversify U گوناگون ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
notifying U اگاه ساختن
gaunt U زننده ساختن
sepulchre U قبر ساختن
sepulchres U قبر ساختن
nauseated U متنفر ساختن
subvert U واژگون ساختن
subverted U واژگون ساختن
subverting U واژگون ساختن
subverts U واژگون ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
notify U اگاه ساختن
ensured U مطمئن ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
reconciling U راضی ساختن
produce U ساختن محصول
discovers U مکشوف ساختن
discovering U مکشوف ساختن
reconciles U راضی ساختن
discovered U مکشوف ساختن
reconcile U راضی ساختن
discover U مکشوف ساختن
notified U اگاه ساختن
denigration U سیاه ساختن
improvising U بالبداهه ساختن
denuding U عاری ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
internalization U درونی ساختن
discourage U بی جرات ساختن
disturb U مضطرب ساختن
minimizing U کمینه ساختن
minimizes U کمینه ساختن
minimized U کمینه ساختن
minimize U کمینه ساختن
minimising U کمینه ساختن
minimises U کمینه ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
to invent stories U دروغ ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
denudes U عاری ساختن
denuded U عاری ساختن
denude U عاری ساختن
snarls U خشمگین ساختن
substantiate U مستند ساختن
substantiated U مستند ساختن
snarling U خشمگین ساختن
substantiates U مستند ساختن
snarled U خشمگین ساختن
substantiating U مستند ساختن
snarl U خشمگین ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
rescinds U باطل ساختن
relieve U بر جسته ساختن
insures U مطمئن ساختن
ensuring U مطمئن ساختن
ensures U مطمئن ساختن
ensure U مطمئن ساختن
vitiates U ناپاک ساختن
vitiating U معیوب ساختن
vitiating U ناپاک ساختن
wet U مرطوب ساختن
wets U مرطوب ساختن
wetted U مرطوب ساختن
wettest U مرطوب ساختن
maximised U بیشینه ساختن
maximises U بیشینه ساختن
insuring U مطمئن ساختن
vitiates U معیوب ساختن
vitiated U ناپاک ساختن
relieves U بر جسته ساختن
relieving U بر جسته ساختن
humidified U مرطوب ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
humidify U مرطوب ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
minimised U کمینه ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com