English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
short period U دوره کوتاه
short term U دوره کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulse U دوره کوتاه سطح ولتاژ
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed U دوره کوتاه سطح ولتاژ
solstitial U دارای دوره تحول کوتاه
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Other Matches
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
careering U دوره
rhythm U دوره
perimeters U دوره
careers U دوره
rhythms U دوره
stadia U دوره
stadium U دوره
stadiums U دوره
perimeter U دوره
courses U : دوره
instar U دوره
set U دوره
sets U دوره
setting up U دوره
coursed U : دوره
phase U دوره
border U دوره
bordered U دوره
bordering U دوره
periodicity U دوره
pool U دوره
pooled U دوره
pools U دوره
felly U دوره
felloe U دوره
he has run his race U دوره
course U : دوره
one's d. U دوره
rimless U بی دوره
cycle U دوره
terming U دوره
phases U دوره
phased U دوره
eras U دوره
contemporary U هم دوره
contemporaries U هم دوره
compass U دوره
edges U دوره
edge U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
Ice Age U دوره یخ
era U دوره
termed U دوره
rim U دوره
rims U دوره
epoch U دوره
epochs U دوره
career U دوره
cycles U دوره
term U دوره
cycled U دوره
careered U دوره
period U دوره
outlined U دوره
outlines U دوره
outlining U دوره
reviewal U دوره
session U دوره
sessions U دوره
periods U دوره
to have ones fling U دوره
circuit U دوره
circuits U دوره
outline U دوره
meetings U یک دوره مسابقه
toured U یک دوره مسابقه
touring U یک دوره مسابقه
tours U یک دوره مسابقه
fiscal years U دوره مالی
meeting U یک دوره مسابقه
tour U یک دوره مسابقه
trochoid U دوره گرد
tournament U یک دوره مسابقه
trimester U دوره سه ماهه
careering U دوره رسمی
careers U دوره زندگی
triennium U دوره سه ساله
careers U دوره رسمی
fiscal year U دوره مالی
adolescence U دوره جوانی
process U دوره عمل
processes U دوره عمل
transition period U دوره انتقال
careering U دوره زندگی
careered U دوره رسمی
trivium U دوره نخستین
tournaments U یک دوره مسابقه
house party U دوره خانگی
house-parties U دوره خانگی
house-party U دوره خانگی
career U دوره زندگی
career U دوره رسمی
careered U دوره زندگی
transition period U دوره گذار
Ice Age U دوره یخبندان
on probation U در دوره ازمایشی
encompassing U دوره کردن
encompasses U دوره کردن
encompassed U دوره کردن
hucksters U دوره گرد
huckster U دوره گرد
revolutions U یک دوره کامل
revolution U یک دوره کامل
ages U دوره عصر.
age U دوره عصر.
stretches U خط ممتد دوره
stretched U خط ممتد دوره
three-month period U دوره سه ماهه
cycles U دوره گردش
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
time period U دوره زمان
encompass U دوره کردن
period U دوره زمان
cycled U دوره گردش
time span U دوره زمان
cycle U دوره گردش
quarter [year] U دوره سه ماهه
quarterly period U دوره سه ماهه
innings U دوره تصدی
stretch U خط ممتد دوره
idle time U دوره عطالت
limitation period U دوره محدودیت
rest period U دوره استراحت
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance period U دوره تعمیرات
measuring period U دوره سنجش
melting period U دوره ذوب
neonatal period U دوره نوزادی
number of cycle U تعداد دوره ها
refreshing course U دوره بازاموزی
retention period U دوره ابقا
life cycle U دوره عمر
life cycle U دوره زندگی
incunabula U نخستین دوره
return interval U دوره بازگشت
infection period U دوره نهفتگی
retrace time U دوره بازگشت
period of incubation U دوره نهفتگی
retrace period U دوره بازگشت
inning U یک دوره بازی
retrace interval U دوره بازگشت
internship U دوره انترنی
latency period U دوره نهفتگی
oxidizing period U دوره احیاء
oxidizing period U دوره اکسیداسیون
refractory period U دوره بی پاسخی
period of vibratio U دوره ارتعاش
recurrence interval U دوره تناوب
pliocene U دوره پلیوسن
practice period U دوره تمرین
preparatory interval U دوره امادگی
probationary period U دوره ازمایشی
procurement cycle U دوره خرید
production period U دوره تولید
puerperium U دوره نفاس
quadrennium U دوره چهارساله
period of roll U دوره تناوب
return perion U دوره تناوب
period of production U دوره تولید
payback period U دوره بازپرداخت
payback period U دوره برگشت
pedlary U دوره گردی
pentad U دوره پنجساله
refersher course U دوره استثنایی
period of delivery U دوره تحویل
period of instrument U دوره سنجه
refersher course U دوره توجیهی
period of office U دوره تصدی
quadrentnium U دوره چهارساله
idle period U دوره استراحت
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
cheap jack U دوره گرد
induction period U دوره انگیزش
colportage U دوره گردی
the iron age U دوره ستمگری
the a of infancy U دوره بچگی
conducting period U دوره رسانایی
continous cycle U دوره بی وقفه
contract period U دوره قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com