English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle U دوره عملیات یابازی
cycled U دوره عملیات یابازی
cycles U دوره عملیات یابازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assault courses U دوره اموزشی عملیات هجومی
shakedown U دوره ازمایشی عملیات ناو
assault course U دوره اموزشی عملیات هجومی
moved U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moves U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
move U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
rhythm U دوره
rims U دوره
stadia U دوره
rimless U بی دوره
reviewal U دوره
rim U دوره
sets U دوره
setting up U دوره
stadiums U دوره
perimeter U دوره
epoch U دوره
epochs U دوره
rhythms U دوره
perimeters U دوره
instar U دوره
careers U دوره
to have ones fling U دوره
careering U دوره
careered U دوره
career U دوره
stadium U دوره
set U دوره
contemporaries U هم دوره
contemporary U هم دوره
phase U دوره
courses U : دوره
coursed U : دوره
course U : دوره
compass U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
edges U دوره
edge U دوره
term U دوره
terming U دوره
termed U دوره
Ice Age U دوره یخ
era U دوره
pools U دوره
pooled U دوره
pool U دوره
cycles U دوره
bordering U دوره
bordered U دوره
border U دوره
eras U دوره
phased U دوره
phases U دوره
cycle U دوره
cycled U دوره
period U دوره
felloe U دوره
felly U دوره
one's d. U دوره
periods U دوره
periodicity U دوره
sessions U دوره
outlining U دوره
outlines U دوره
circuits U دوره
outlined U دوره
outline U دوره
circuit U دوره
he has run his race U دوره
session U دوره
snakebite U دوره بدشانسی
short term U دوره کوتاه
huckster U دوره گرد
hucksters U دوره گرد
encompass U دوره کردن
hucksterer U دوره گرد
encompassed U دوره کردن
encompassing U دوره کردن
encompasses U دوره کردن
senescence U دوره سالخوردگی
idle period U دوره استراحت
infection period U دوره نهفتگی
pedlars U دوره گرد
induction period U دوره انگیزش
period of incubation U دوره نهفتگی
inning U یک دوره بازی
innings U دوره تصدی
sexennium U دوره شش ساله
cycle U دوره گردش
incunabula U نخستین دوره
guarantee period U دوره ضمانت
idle time U دوره عطالت
internship U دوره انترنی
electoral legislative term U دوره انتخابیه
Ice Age U دوره یخبندان
short period U دوره کوتاه
revolutions U یک دوره کامل
revolution U یک دوره کامل
limitation period U دوره محدودیت
rimmed U دوره دار
number of cycle U تعداد دوره ها
to run over U دوره کردن
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance period U دوره تعمیرات
transition period U دوره گذار
measuring period U دوره سنجش
melting period U دوره ذوب
neonatal period U دوره نوزادی
transition period U دوره انتقال
triennium U دوره سه ساله
trimester U دوره سه ماهه
trivium U دوره نخستین
trochoid U دوره گرد
tip circle U دوره نوک
the rim of a wheel U دوره چرخ
ages U دوره عصر.
age U دوره عصر.
latency U دوره کمون
latency period U دوره نهفتگی
stretches U خط ممتد دوره
stretched U خط ممتد دوره
stretch U خط ممتد دوره
tempering cycle U دوره بازپخت
term of maintenance U دوره نگاهداری
life cycle U دوره زندگی
termtime U دوره تصدی
termtime U دوره تحصیلی
life cycle U دوره عمر
testing time U دوره ازمون
the a of infancy U دوره بچگی
the iron age U دوره ستمگری
the iron age U دوره بی رحمی
itinerant U دوره گرد
careering U دوره زندگی
retrace time U دوره بازگشت
retrace period U دوره بازگشت
conducting period U دوره رسانایی
colportage U دوره گردی
retrace interval U دوره بازگشت
retention period U دوره ابقا
rest period U دوره استراحت
adolescence U دوره جوانی
refreshing course U دوره بازاموزی
pliocene U دوره پلیوسن
fiscal years U دوره مالی
period of roll U دوره تناوب
careering U دوره رسمی
careers U دوره زندگی
period of vibratio U دوره ارتعاش
contract period U دوره قرارداد
careers U دوره رسمی
return interval U دوره بازگشت
continous cycle U دوره بی وقفه
fiscal year U دوره مالی
practice period U دوره تمرین
cheap jack U دوره گرد
refractory period U دوره بی پاسخی
action period U دوره کنش
basic course U دوره مقدماتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com