Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reissue
U
دوباره منتشرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to bring out
U
منتشرکردن
emitted
U
منتشرکردن
emitting
U
منتشرکردن
set up
<idiom>
U
منتشرکردن
to set abroach
U
منتشرکردن
emit
U
منتشرکردن
prints
U
منتشرکردن
print
U
منتشرکردن
emits
U
منتشرکردن
printed
U
منتشرکردن
disseminated
U
منتشرکردن
disseminates
U
منتشرکردن
disseminating
U
منتشرکردن
disseminate
U
منتشرکردن
tickets
U
بلیط منتشرکردن
ticket
U
بلیط منتشرکردن
emits
U
نشر یا منتشرکردن
to give forth
U
منتشرکردن انتشاردادن
emitted
U
نشر یا منتشرکردن
emit
U
نشر یا منتشرکردن
emitting
U
نشر یا منتشرکردن
blazon
U
جلوه دادن منتشرکردن
propagated
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagate
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagating
U
قلمه زدن منتشرکردن
propagates
U
قلمه زدن منتشرکردن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
bis
U
دوباره
de novo
U
دوباره
again
U
دوباره
on more
U
دوباره
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
afresh
U
دوباره
rewrote
U
دوباره نوشتن
resorption
U
بلع دوباره
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
restart
U
شروع دوباره
rewrote
U
دوباره نویسی
retransmit
U
دوباره فرستادن
resurge
U
دوباره برخاستن
rewritten
U
دوباره نویسی
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
refills
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پرکردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پرکردن
refill
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پرکردن
re-runs
U
دوباره دویدن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
re-ran
U
دوباره دویدن
reinstate
U
دوباره گماشتن
twice born
U
دوباره زاد
rewritten
U
دوباره نوشتن
rewriting
U
دوباره نویسی
rewriting
U
دوباره نوشتن
rewrites
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrite
U
دوباره نوشتن
revest
U
دوباره گماشتن
rewake
U
دوباره برانگیختن
rewriter
U
دوباره نویس
second check
U
بررسی دوباره
to come again
U
دوباره امدن
refills
U
دوباره پرکردن
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
once more
U
دوباره باردیگر
recoat
U
دوباره اندودن
plerosis
U
دوباره پرشدن
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
reelect
U
دوباره گزیدن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
reenagement
U
استخدام دوباره
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
recature
U
دوباره تسخیرکردن
recurring
U
دوباره فاهرشونده
re construction
U
دوباره سازی
re count
U
دوباره شمردن
re echo
U
دوباره برگرداندن
re edify
U
دوباره ساختن
reedify
U
دوباره ساختن
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
fox message
U
پیام دوباره
digamy
U
عروسی دوباره
re fuse
U
دوباره گداختن
reproductions
U
تولید دوباره
reproduction
U
تولید دوباره
rebirth
U
تولد دوباره
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
refillable
U
دوباره پر کردنی
repass
U
دوباره عبورکردن
repeated test
U
ازمون دوباره
repiece
U
دوباره سر هم دادن
replenishment
U
دوباره پرکردن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
repullulate
U
دوباره درامدن
rejoins
U
دوباره پیوستن به
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoined
U
دوباره پیوستن به
rejoin
U
دوباره پیوستن به
resorb
U
دوباره بعلیدن
refresh
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
regorge
U
دوباره فروبردن
rehear
U
دوباره شنیدن
reinvest
U
دوباره گماشتن
refreshingly
U
دوباره سازی
refreshing
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
reconstruction
U
دوباره سازی
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
retakes
U
دوباره گرفتن
retaking
U
دوباره گرفتن
reseated
U
دوباره نشاندن
reseat
U
دوباره نشاندن
repeats
U
دوباره گفتن
readjusting
U
دوباره تعدیل
repeat
U
دوباره ساختن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
retake
U
دوباره گرفتن
reworked
U
دوباره ورزیدن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
repeat
U
دوباره گفتن
repeats
U
دوباره ساختن
reseating
U
دوباره نشاندن
reworks
U
دوباره ورزیدن
readjust
U
دوباره تعدیل
readjusts
U
دوباره تعدیل
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
reworking
U
دوباره ورزیدن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
come back
U
دوباره مد شدن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
reseats
U
دوباره نشاندن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
retaken
U
دوباره گرفتن
reinstates
U
دوباره گماشتن
encore
U
دوباره بنوازید
encores
U
دوباره بنوازید
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
rally
U
دوباره بکارانداختن
reassembled
U
دوباره سوارکردن
reassemble
U
دوباره سوارکردن
resold
U
دوباره فروختن
resells
U
دوباره فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
resell
U
دوباره فروختن
readjusted
U
دوباره تعدیل
reassembles
U
دوباره سوارکردن
renders
U
دوباره دادن
rendered
U
دوباره دادن
rework
U
دوباره ورزیدن
remakes
U
دوباره سازی
remake
U
دوباره سازی
reinstated
U
دوباره گماشتن
rallies
U
دوباره بکارانداختن
reassembling
U
دوباره سوارکردن
render
U
دوباره دادن
reinstating
U
دوباره گماشتن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
come back
<idiom>
U
دوباره معروف شدن
reenlistment
U
دوباره به خدمت فراخواندن
reemploy
U
دوباره بخدمت خواندن
reentrant
U
دوباره داخل شونده
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...