English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
after hardening U دوباره سخت کردن پلاستیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
to metallizo rubber U گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
plasticize U بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
plastic U پلاستیک
pseudoplastic U پبه پلاستیک
plastic U ناکشسان پلاستیک
plastic surgery U جراحی پلاستیک
plastic industry U صنعت پلاستیک
thermosetting plastic U پلاستیک ترموسیتینگ
thermoplastics U پلاستیک سختی ناپذیر
plastic U پلاستیک مجسمه سازی
thermoset U پلاستیک سختی ناپذیر
laminated plastic material U ماده پلاستیک متورق
cards U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
thermoplast U پلاستیک سختی ناپذیر ترموپلاست
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
lexon U پلاستیک پلی کربنات که معمولاشفاف است
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
acrylic U پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
polyester U نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
refresh U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
re form U دوباره درست کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
re export U دوباره صادر کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
regains U دوباره تصرف کردن
re establish U دوباره برپا کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
revises U دوباره چاپ کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
revise U دوباره چاپ کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره تصرف کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
relives U دوباره تجربه کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reimport U دوباره وارد کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
republish U دوباره چاپ کردن
republish U دوباره منتشر کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
restart U روشن کردن دوباره
resurfaces U دوباره روکاری کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
reopened U دوباره باز کردن
reopen U دوباره باز کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
re strain U دوباره صاف کردن
re sort U دوباره جور کردن
re paving U دوباره فرش کردن
reopening U دوباره باز کردن
reopens U دوباره باز کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
relived U دوباره تجربه کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
recommit U دوباره زندان کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
recondition U دوباره درست کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
cold start U دوباره روشن کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
recollected U دوباره جمع کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
relive U دوباره تجربه کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com