English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rallied U دوباره بکارانداختن
rallies U دوباره بکارانداختن
rally U دوباره بکارانداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exercise U بکارانداختن
exercised U بکارانداختن
exercises U بکارانداختن
agitate U بکارانداختن
to bring into play U بکارانداختن
to youse to a U بکارانداختن
to touch up U بکارانداختن
agitates U بکارانداختن
operate U بکارانداختن
operated U بکارانداختن
operates U بکارانداختن
activation U بکارانداختن
uses U بکارانداختن
use U بکارانداختن
activate U بکارانداختن
to set afoot U دایرنمودن بکارانداختن
put on U وانمود کردن بکارانداختن
to rouse to action U بکارانداختن تحریک کردن
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activates U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
revet U دوباره
again U دوباره
anew U دوباره
bis U دوباره
de novo U دوباره
on more U دوباره
continually U دوباره و دوباره
afresh U دوباره
reissued U دوباره منتشرکردن
reissues U دوباره منتشرکردن
rewritten U دوباره نوشتن
rewritten U دوباره نویسی
rewrote U دوباره نوشتن
rewrote U دوباره نویسی
reissue U دوباره منتشرکردن
resurge U دوباره برخاستن
retransmit U دوباره فرستادن
revest U دوباره گماشتن
rewriting U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
rewrites U دوباره نویسی
re-running U دوباره دویدن
re-runs U دوباره دویدن
rewrite U دوباره نوشتن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
refills U دوباره پر کردن
refills U دوباره پرکردن
refilling U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
redevelop U دوباره فاهرکردن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
re-run U دوباره دویدن
rewrites U دوباره نوشتن
rewrite U دوباره نویسی
reinstating U دوباره گماشتن
rewake U دوباره برانگیختن
rewriter U دوباره نویس
second check U بررسی دوباره
to come again U دوباره امدن
refill U دوباره پرکردن
redevelops U دوباره فاهرکردن
twice born U دوباره زاد
re-ran U دوباره دویدن
refill U دوباره پر کردن
reissuing U دوباره منتشرکردن
re construction U دوباره سازی
recoat U دوباره اندودن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
reelect U دوباره گزیدن
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reenagement U استخدام دوباره
reproducing U دوباره تولیدکردن
reproduces U دوباره تولیدکردن
refillable U دوباره پر کردنی
recature U دوباره تسخیرکردن
recurring U دوباره فاهرشونده
rebirth U تولد دوباره
re count U دوباره شمردن
re echo U دوباره برگرداندن
once more U دوباره باردیگر
re edify U دوباره ساختن
reedify U دوباره ساختن
re establishment U دوباره برقرارسازی
fox message U پیام دوباره
re fuse U دوباره گداختن
digamy U عروسی دوباره
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
reproduced U دوباره تولیدکردن
reproduce U دوباره تولیدکردن
regorge U دوباره فروبردن
repeated test U ازمون دوباره
repiece U دوباره سر هم دادن
replenishment U دوباره پرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
repullulate U دوباره درامدن
rejoins U دوباره پیوستن به
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoined U دوباره پیوستن به
rejoin U دوباره پیوستن به
resorb U دوباره بعلیدن
resorption U بلع دوباره
repass U دوباره عبورکردن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
rehear U دوباره شنیدن
reinvest U دوباره گماشتن
refreshingly U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
reconstruction U دوباره سازی
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
restart U شروع دوباره
reinstates U دوباره گماشتن
plerosis U دوباره پرشدن
repeats U دوباره ساختن
retaking U دوباره گرفتن
repeats U دوباره گفتن
come back U دوباره مد شدن
repeat U دوباره ساختن
reworks U دوباره ورزیدن
repeat U دوباره گفتن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseat U دوباره نشاندن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
retakes U دوباره گرفتن
readjusts U دوباره تعدیل
retaken U دوباره گرفتن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
retake U دوباره گرفتن
readjusting U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
refloated U دوباره به اب انداختن
refloating U دوباره به اب انداختن
refloats U دوباره به اب انداختن
readjust U دوباره تعدیل
reworking U دوباره ورزیدن
refloat U دوباره به اب انداختن
reinstate U دوباره گماشتن
remakes U دوباره سازی
reassembles U دوباره سوارکردن
encores U دوباره بنوازید
render U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
renders U دوباره دادن
reassembled U دوباره سوارکردن
reinstated U دوباره گماشتن
encore U دوباره بنوازید
reassemble U دوباره سوارکردن
resold U دوباره فروختن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
remake U دوباره سازی
rework U دوباره ورزیدن
resell U دوباره فروختن
reassembling U دوباره سوارکردن
reworked U دوباره ورزیدن
reworked U دوباره انجام دادن
come back <idiom> U دوباره معروف شدن
reworks U دوباره انجام دادن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reenlistment U دوباره به خدمت فراخواندن
regorge U دوباره قورت دادن
recreative U دوباره ایجاد کننده
rejuveoize U دوباره جوان شدن
reimport U دوباره وارد کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com