English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stomatology U دهان پزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
halitosis U بدبویی دهان [پزشکی]
bad breath U بدبویی دهان [پزشکی]
fetor oris U بدبویی دهان [پزشکی]
dry mouth U خشکی دهان [پزشکی]
dry mouth syndrome U خشکی دهان [پزشکی]
xerostomia U خشکی دهان [پزشکی]
Other Matches
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
stomal U دهان دار وابسته به دهان
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
professional service U تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
premedical U دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
otorhinolaryngology U پزشکی گوش و حلق و بینی [پزشکی]
ENT medicine U پزشکی گوش و حلق و بینی [پزشکی]
slobbers U اب دهان
mouths U دهان
gob U دهان
mouthing U دهان
mouthed U دهان
chops U دهان
gobs U دهان
unmuffle U دهان
astomatous U بی دهان
astomatal U بی دهان
puss U دهان
mouth U دهان
jibbed U دهان
slobbered U اب دهان
polystome U دهان
polystomatous U دهان
slobber U اب دهان
saliva U اب دهان
spittle U اب دهان
OS U دهان
jibs U دهان
jibbing U دهان
potato box U دهان
jib U دهان
slobbering U اب دهان
toho U دهان ببر
rictus U چاک دهان
stomatal U دهان دار
openmouthed U دهان باز
gymnostomous U برهنه دهان
stomatal U وابسته به دهان
fomalhaut U دهان ماهی
stoma U شکاف دهان
mouths U در دهان گذاشتن
stomatitis U ورم دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
neb U پوزه دهان
mouthed U در دهان گذاشتن
mouthy U دهان دار
mouth U در دهان گذاشتن
stomatic U شبیه دهان
peroral U از راه دهان
to shut up U دهان بستن
widemouthed U دهان باز
insalivate U اب دهان زدن به
astomatal U فاقد دهان
stomatous U دهان دار
cyclostomate U دهان گرد
mouthwash U دهان شویه
mouthwashes U دهان شویه
cyclostomatous U دهان گرد
throats U صدا دهان
throat U صدا دهان
oral U از راه دهان
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
mum's the word <idiom> U دهان قرص
microstomous U کوچک دهان
orals U از راه دهان
palates U سقف دهان
reeking U بخار دهان
reeks U بخار دهان
slobber U دهان را اب انداختن
slobbered U دهان را اب انداختن
reek U بخار دهان
gag U دهان باز کن
mouth-watering U دهان آب انداز
slobbering U دهان را اب انداختن
gagged U دهان باز کن
gags U دهان باز کن
slobbers U دهان را اب انداختن
reeked U بخار دهان
scold U ادم بد دهان
gagging U دهان باز کن
spits U اب دهان خدو
scolds U ادم بد دهان
halitosis U گند دهان
spit U اب دهان خدو
fetid U گند دهان
palate U سقف دهان
scolded U ادم بد دهان
bazoo [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
trap U نیرنگ فریب دهان
fullmouthed U دارای دهان کامل
gob [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
stomatogastric U وابسته به دهان ومعده
mush [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
pie hole [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
cake-hole [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
spiracular U شبیه سوراخ دهان
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
screw up U غنچه کردن دهان
orinasal U از دهان و بینی درامده
slobbering U اب دهان روان ساختن
muzzles U دهان بند دهنه
fondants U شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant U شیرینی ای که در دهان اب میشود
blurt U از دهان بیرون انداختن
paralysis of the face U لغو یا کجی دهان
trap U دهان [اصطلاح روزمره]
slobber U اب دهان روان ساختن
hagfish U مارماهی دهان گرد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
slobbers U اب دهان روان ساختن
maw U دهان [اصطلاح روزمره]
jaws U دهان [اصطلاح روزمره]
muzzling U دهان بند دهنه
slobbered U اب دهان روان ساختن
chops U دهان [اصطلاح روزمره]
mouthpart U زائده نزدیک دهان
squiggles U در دهان قرقره کردن
gagging U دهان بند بستن
gags U دهان بند بستن
Wellington U چکمه دهان گشاد
drooled U اب از دهان تراوش شدن
spits U اب دهان پرتاب کردن
To muzzle the people. U دهان مردم را بستن
spit U اب دهان پرتاب کردن
muzzled U دهان بند دهنه
muzzle U دهان بند دهنه
ejaculating U از دهان بیرون پراندن
ejaculates U از دهان بیرون پراندن
ejaculated U از دهان بیرون پراندن
ejaculate U از دهان بیرون پراندن
drools U اب از دهان تراوش شدن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
drool U اب از دهان تراوش شدن
aboral U نقطه مقابل دهان
gagged U دهان بند بستن
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
swearer U ادم بد دهان وفحاش
mugs U ساده لوح دهان
clump block U قرقره دهان گشاد
mug U ساده لوح دهان
yap [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
mugged U ساده لوح دهان
mugging U ساده لوح دهان
socket کام [سقف دهان]
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
toadfish U ماهی دهان گشاددریایی
squiggle U در دهان قرقره کردن
gag U دهان بند بستن
to gape U با خیره دهان باز کردن
aftertaste U اثر و طعم غذا در دهان
a hand to mouth existence <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
gaped U نگاه خیره با دهان باز
living from hand to mouth <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
aftertastes U اثر و طعم غذا در دهان
To sound someone out . To feel someones pulse . U مزه دهان کسی را فهمیدن
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
gapes U نگاه خیره با دهان باز
stomatitis U ورم مخاط دهان ولثه
gape U نگاه خیره با دهان باز
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
saliva test U ازمایش بزاق دهان اسب
gaping U نگاه خیره با دهان باز
hand to mouth reaction U واکنش دست به دهان بردن
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
To be flabbergasted (bewildered). U انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
It melts in the mouth U در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
To do something the hard way . to do something in a roundabout way. U لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
jump into the lion's mouth <idiom> U خود را توی دهان افعی انداختن
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
canker sore U زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
bits U میله فلزی داخل دهان اسب
slobber U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbering U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbers U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
face hold U گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
bit U میله فلزی داخل دهان اسب
muffle U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
agape U مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
muffles U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffling U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
foul hooked U ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> U دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com